به گزارش حلقه وصل: چندی پیش سفر رضا پهلوی به اراضی اشغالی قدس در رسانهها مخابره شد که به دعوت وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی به همراه همسرش در این اراضی وارد شد و با سران صهیونیستی به گفتوگو نشست. از آن سفر، عکسهایی بیرون آمد که نشان میداد رضا پهلوی کیپا (کلاه مخصوص یهودیان) بر سر گذاشته و با حالتی خاص و بسیار فرو رفته در حال، دست بر دیوار ندبه گذاشته زیر لب به دعا و نیایش میپردازد.
این سفر فرزند محمدرضا پهلوی و عکسهای مربوط به زیارت مکان مقدس یهودیان مورد توجه بسیاری از کاربران قرار گرفت و حتی افراد زیادی از خود اپوزیسیون دست به نقد شدند تا رضا پهلوی را برای انجام این کار تخطئه کنند، امّا «تظاهر» و «ریا» و عدم پایبندی به ارزشهای دینی و دستاویز قرار دادن آن برای رسیدن به قدرت، از اهداف ذاتی خاندان پهلوی است. پدر و پدربزرگ او هم سیاست ریا را به خوبی بلد بودند و بسیاری از افراد را با همین روش فریفتند. بعضی از مهمترین ریاکاریهای خاندان پهلوی را برایتان خواهیم گفت.
رضاخان پس از کودتای ۱۲۹۹ به مقام وزارت جنگ منصوب شد. سپس در آبان سال ۱۳۰۲ با حفظ سمت پیشین با فرمان شاه به مقام ریاست وزرا رسید. پس از انتصاب وی به مقام نخستوزیری، تلاشهایی برای جلب نظر مردم و روحانیون در راه کسب و تثبیت قدرت آغاز کرد. در واقع یکی از دلایل موفقیت رضاخان در مبارزه برای رسیدن به قدرت و کنار گذاردن مدعیان، ریاکاری و تظاهر به دینداری و حفظ شعائر مذهبی در جهت جلب نظر مردم و مراجع دینی بود.
اقدامات مذهبی رضاخان در منصب وزیر جنگ
رضاخان ملقب به سردار سپه، برای فریب مردم عوام و جلب حمایت آنها حاضر بود هر کاری بکند. از جمله اینکه در دستههای سینهزنی و عزاداری شرکت میکرد. «حسن اعظام قدسی» که خود ناظر سینهزنی رضاخان بوده است، مینویسد: «سردار سپه روز دهم محرم، عاشورا، به همراه دسته قزاق با یک هیأت از صاحبمنصبان در جلو و افرادی با بیرقها و کُتل با نظم و تشکیلات مخصوص از قزاقخانه حرکت میکرد. این دسته از میدان توپخانه و خیابان ناصریه به بازار میآمد. صاحبمنصبان در جلو و در جلوی آنها سردار سپه با یقه باز و روی سرش کاه حرکت میکرد. غالب آنها به سرشان گِل زده بودند و پای برهنه وارد بازار شدند. پرواضح است که مشاهده این حال در مردم خوشباور، خالی از تأثیر نبود و شخص وزیر جنگ از این پس بین عامه مردم یک شخص مذهبی و مخصوصاً پایبند به عزاداری ـ که ایرانیان خیلی به آن علاقهمند میباشند ـ معرفی شد. ایشان (رضاخان) شبها به مجالس روضه اصناف میرفت و در مجالس روضه آنها شرکت میکرد. بعضی از وعاظ و روضهخوانها روی منبر از او تعریف کرده و او را دعا میکردند.»
اقدامات مذهبی رضاخان در منصب نخستوزیر
ظاهراً تظاهر به دینداری رضاخان پس از یکی ـ دو سال اول برای مدت کوتاهی متوقف شد، ولی پس از انتصاب به مقام نخستوزیری، مجدداً برای پیشبرد اهداف خویش و کنار زدن احمدشاه به تظاهر و ریاکاری اقدام کرد؛ وگرنه او اعتقاد چندانی به شعائر مذهبی نداشت. از این رو رضاخان دوباره حربه مذهب را پذیرفت، اما این بار در مقامی جدید و بر همین مبنا عوامفریبی و تظاهرات دروغ گویی را با شدت آغاز کرد.
برای مثال در ماه رمضان قشون را به روزه گرفتن تشویق کرده، در ادارات روزهخواری را ممنوع کرد، دستور داد در شبهای احیا در نظمیه و ادارات همه قرآن به سر بگیرند. او بدین ترتیب خاطرههای دینداری ایام وزارت جنگ خود را به رخ کشید و به دستور او تمام این مطالب را با آب و تاب کامل در روزنامهها مینوشتند. در نمونهای دیگر در ۲۸ خرداد ۱۳۰۳ رضاخان طی نامهای به وزارت معارف، دستور داد که ناظر شرعیات بر مندرجات مطبوعات بوده و از درج مسائل خلاف شرع جلوگیری و مرتکبین منهیات شرعی را تنبیه کند.
اقدامات مذهبی رضاخان در ابتدای منصب پادشاهی
پس از خلع احمدشاه و خروج او از کشور در نیمه دوم ۱۳۰۴ شمسی، رضاخان برای استحکام جا پای خود در رأس قدرت و کنار زدن دیگر رقیبان بسان مبارزات سیاسی گذشته و در جهت کسب نفوذ بیشتر و کسب حمایت روحانیون و مردم با شدت بیشتری شروع به ظاهرنمایی و حمایت از شعائر دینی کرد. در غیر اینصورت او به خوبی میدانست هرگز نمیتواند در برابر حریف خود احمدشاه قاجار و دیگر رقبا صفآرایی کند.
رضاخان که در ابتدای پادشاهی خود سعی داشت اعتماد روحانیون را به خود جلب کرده و از اعتبار و حمایت آنان برای تثبیت حکومت خود بهره برداری کند از ابتدای سال ۱۳۰۶ شمسی پس از اطمینان یافتن از استحکام پایههای قدرتش به واسطه ارتش نوینی که ساخته بود، چهره اصلی خود را نمایان ساخت و از آن به بعد بود که روحانیت را از عرصه سیاست کنار زد، فرهنگ غرب را ترویج و با شعائر مذهبی مبارزه کرد و دست به تغییر پوشاک سنتی و کشف حجاب و فاجعه گوهرشاد زد.
رضاخان کشف حجاب را پس از بازگشت از ترکیه قانونی کرد
محمدرضا هم سعی کرد با ظاهرسازی مسائل دینی چندصباحی برای خود نزد عموم جامعه متدین ایران و روحانیت اعتباری بخرد. نقل خاطره کمک امام زمان به او، حج و سفرهای زیارتی به مشهد نمونهای از این دست ریاکاریها از سمت حکومتی است که عملاً با تأکید بر رویکردهای باستانگرایی و جادهصافکنی بهائیت درصدد حذف اسلام از اجتماع بودند.
دیدار با امام زمان!
محمدرضا پهلوی در کتاب «پاسخ به تاریخ» مدعی میشود که با امام زمان دیدار کرده است: «در کودکی واقعهای که توجه مرا به عالم معنی بیش از پیش جلب نمود، روزی روی داد که با مربی خود در کاخ سلطنتی سعدآباد در کوچهای که با سنگ مفروش بود قدم میزدم. در آن هنگام ناگهان مردی را با چهره ملکوتی دیدم که بر گرد عارضش هالهای از نور مانند صورتی که نقاشان غرب از عیسی بن مریم میسازند، نمایان بود. در آن حین به من الهام شد که با خاتم ائمه اطهار حضرت امام قائم روبهرو هستم. مواجهه من با امام آخر زمان چند لحظه بیشتر به طول نینجامید که از نظر ناپدید شد و مرا در بهت و حیرت گذاشت. در آن موقع مشتاقانه از مربی خود سؤال کردم: او را دیدی؟ مربی متحیرانه جواب داد: «چه کسی را دیدم؟ اینجا که کسی نیست!» اما من این قدر به اصالت و حقیقت آنچه که دیده بودم، اطمینان داشتم که جواب مربی سالخورده من کوچکترین تأثیری در اعتقاد من نداشت.»
جلوهگری ملکه با چادر توری در حرم امام رضا
دختر رئیس اسبق موزه ایران باستان، مینو صمیمی، مترجم، مؤلف و پژوهشگر تاریخ در خاطرات خود، تقریر و روایت جالبی از سفر پهلویها به مشهد مقدس دارد. او مینویسد: اسلام در شکل مقهور شدهاش که نقشی در زندگی سیاسی کشور نداشته باشد همواره مورد بهره برداری شاه قرار میگرفت، تا از آن به صورت تیرک بر پا دارنده خیمه حکومت خود استفاده کند. در ۷ خرداد ۱۳۵۷ شاه و ملکه به اتفاق گروهی از درباریان به شهر مشهد رفتند تا در مقابل دوربین تلویزیون به زیارت مرقد امام رضا بپردازند. در این برنامه که جریان آن را مستقیما از تلویزیون پخش کردند، ملکه با یک چادر مشکی به سبک زنان مسلمان در حرم امام رضا ظاهر شد، ولی چون جنس چادر ملکه از پارچه توری بسیار گرانقیمت بود و حرکاتش نیز به جای نمایش دینداری وی، بیشتر حالت جلوهگرانه و تحریکآمیز داشت، همین امر جو انتقادآمیز شدیدی را علیه ملکه در جامعه برانگیخت.