به گزارش حلقه وصل، حسن رشوند طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: نمیدانیم این چه رمز و رازی است که در فاصله ۱۴قرن از تاریخ اسلام آنچه در برخی مقاطع تاریخی در سوریه، عراق و ایران، یعنی در این مثلث مهم سرزمینی اتفاق افتاده، نهتنها شباهت با هم دارند، بلکه در مواردی عینا تکرار شدهاست. در سال ۶۱هجری کاروانی به دعوت رسمی بزرگان و ذینفوذان کوفه، حجاز را ترک و عازم این سرزمین میشوند. این را میدانیم که مقایسه هر سرزمینی با کربلا یا هر مناسبتی با عاشورا یا هر شخصیتی با اباعبداللهالحسین(ع) قیاسی معالفارق است، اما نمیتوان از کنار برخی شباهتها که منشأ همه آنها را باید متأثر از فرهنگ عاشورایی دید، بیتفاوت گذشت.
آنچه در عاشورای سال ۶۱هجری اتفاق افتاد، هم برای اشقیا الگویی برای جنایتهای دیگرشان در اعصار پس از آن شد و هم برای پیروان مکتب عاشورا مبنایی برای عمل در مقابل اشقیا و دشمنانی بود که فقط چهره عوض کرده و عمل جنایتکارانه آنها همانی بود که در کربلای سال ۶۱انجام داده بودند.
در تاریخ صدر اسلام جنگهای زیادی از جنگهای احد، بدر، خندق، خیبر و... در زمان پیامبراسلام(ص) تا جنگهای جمل، صفین و نهروان در زمان امیرالمومنین علی(ع) رخ داد و پیروزیها و شکستهایی را هم درپی داشت. در این جنگها زخم و جراحتهایی هم بر مسلمین وارد آمدهاست تا آنجا که دندان عزیزترین بنده خدا، پیامبراسلام در جنگ احد میشکند و عموی بزرگوارش، حمزه سیدالشهدا به شهادت میرسد و امیرالمومنین، علی(ع) نیز مجروح میشود، اما همه این اتفاقهای تلخ تاریخ اسلام در مقابل آنچه در عاشورای سال۶۱در سرزمینی کوچک به لحاظ جغرافیایی و بزرگ به جهت آنکه کل تاریخ و حیات بشریت را در خود جای داده است، برابری نمیکند، چراکه ایمان داریم «لَا یوْمَ کیوْمِک یا اَباعَبْدِالله».
در دوران حیات انقلاب اسلامی به جهت دشمنیهای آشکار و پنهان دشمنان علیه ملت ایران هم هزاران اتفاق و جنایت بزرگ و کوچک افتاده است که جنگ تحمیلی ۸ساله در قله آن قرار دارد و در دفاعمقدس هم سرآمد همه آنها که شباهتهای زیادی با صحرای کربلا و حوادث آن ایام دارد را در شلمچه میتوان سراغ گرفت؛ جایی که شدیدترین نبرد تاریخ جنگ ما در آن رقم خورد و بیشاز ۱۱هزار شهید و مفقودالاثر، نتیجه ایستادگی آن بود و این ویژگی بود که شلمچه به کربلای ایران مشهور شد.
بیش از ۲ماه مقاومت جانانه، آنهم در زمینی مسطح و بدون جانپناه و تا پای جان ایستادن درمقابل دشمنی که همه نیرو و ادوات خود را در این منطقه کوچک استقرار داده بود؛ سخن گفتن دربارهاش آسان نیست تا چه رسد به اینکه تصور کنیم جوانان ما علیاکبرگونه در مقابل دشمن چنان جانانه ایستادند که بدن پاکشان همچون اربابشان «اربا اربا» شد.
«خان طومان» در سوریه نیز قطعه دیگری از این مثلث سرنوشتساز بود که حتما تاریخ، آن را در حافظه خود ثبت خواهد کرد و هیچگاه فراموش نخواهد شد. در جنگ با تکفیریهای اجیرشده قدرتهای غربی، از «احرارالشام» گرفته تا «اجنادالشام» و دهها گروه تروریست دیگر در سوریه شاید هیچجا سختتر از مقاومت در «خانطومان» نبودهاست.
میان این همه شهید مدافع حرمی هم که ما در سوریه دادیم در هیچجا به اندازه شهادت ۲شهیدمان نسوختیم؛ یکی زمانی که محسن حججی، آن جوان نجفآبادی در دستان آن نانجیب داعشی گرفتار آمده بود و با تأسی از حضرت قاسم بنالحسن(ع) که وقتی با این سؤال عموی عزیزش مواجه شد که مرگ از نگاه تو چگونه است، پاسخ دادند:«احلا من العسل»، او نیز همچون کوه استوار ایستاد تا سر از بدنش جدا کردند تا نشان داده شود کربلا تکرارشدنی است و همان اشقیای شامی و کوفی که در سرزمین نینوا سر از بدن عزیزترین بندگان خدا جدا کردند، امروز نیز اسلاف ناخلف و خبیث آنها نیز چنان میکنند.
قاب دیگر این تصویر از سر بیتن پیرمردی «حبیب گونه» در سال۹۳ در فضای مجازی از شهدای خان طومان منتشر شد؛ سری با محاسن سفید و چشمانی آرام که بزرگی و صلابت یک سردار و ددمنشی و حقارت دشمنش را به تصویر میکشید. شهید عزیز ما عبدالله اسکندری بازنشسته سپاه بود و ۳۰سال خدمت خود را سپری کرده و وظیفهاش را نیز در ۸سال دفاعمقدس به شایستگی گذرانده و یکبار کربلای شلمچه را پشتسر گذاشته و علیالقاعده میبایست در این دوران، بیدغدغه به زندگی عادی خویش میپرداخت اما او همانگونه که حبیب بنمظاهر، پیرمرد صحابی پیامبر نمیتوانست مظلومیت امام خویش را ببیند و گوشهنشینی و زندگی با عافیت را بر میدان جنگ و مبارزه با کفار شامی ارجح بداند و سر بر نیزه شدن در راه ولی خدا را بر حیات ذلتبار ترجیح داد، این شهید عزیز هم زندگی در این دنیای فانی را به حال خود رها و مبارزه با حرامیان شامی را انتخاب کرد تا نشان دهد با گذشت نزدیک به ۱۴۰۰سال از حادثه عاشورا، او نیز میتواند حبیب بنمظاهر خانطومان سوریه باشد و بار دیگر حوادث عاشورای ۶۱هجری را زنده و ترجمان کند. همه این ۵سرو بلندی که قرار است امروز مردم تهران با آنها وداع کنند و در شهرهای خود تشییع شوند، علائمی از شهدای کربلا دارند که زندگی شخصی آنها گواه بر این مدعاست و تشییع آنها در ایام عزای سالارشهیدان پاداش مجاهدتهایی بوده که امروز با گذشت ۸سال پساز شهادت خویش از اربابشان حسین بنعلی(ع) گرفتند و این چه خوش پاداشی برای یک مجاهد فیسبیلالله است.