به گزارش حلقه وصل، چند ماهی از جنگ میگذشت و در این هنگام دولت بعثی عراق در باتلاقی گرفتار شده بود که هرگز فکر نمیکرد روزی در آن گرفتار شود. دست به کارهای بزرگی میزد و با بمباران روزانه مناطق نظامی، خواب را از چشمان بعثیون گرفته بود. در این زمان، شهر آبادان از سه طرف در محاصره بود و نیروهای زمینی عراق میتوانستند با پشتیبانی هوایی به هدف اصلی خود که همانا اشغال آبادان بود، برسند. در همین هنگام عراقیها که هنوز خاطره حمله ۱۴۰ فروندی روز اول جنگ را فراموش نکرده بودند، به این فکر افتادند که شاید در آستانه این عملیات پایگاههای هوایی آنها مورد هدف عقابان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی قرار گیرد لذا تصمیم گرفتند که کلیه هواپیماهای اصلی خود را به نقطهای منتقل کنند که هیچ اسکادران از جان گذشته ایرانی نتواند به آن جا برسد و آن را هدف قرار دهد. پس با هماهنگیهای لازم، در تاریخ ۲۱ دی سال ۱۳۵۹ عراق بخشی از هواپیماهای عملیاتی خود را به مجموعه پایگاههای الولید در غرب عراق و در نزدیکی مرز اُردن انتقال داد. این پایگاه خود به یک پایگاه اصلی و دو پایگاه فرعی تقسیم میشود که به ان «اچ ۳» میگفتند و از پدافند قدرتمندی نیز برخوردار بود. در همین زمان صدام حسین با ظاهر شدن در صفحه تلویزیون عراق نطقی کرد که قسمتی از آن به این شکل بود: «من دیوار آتش دارم و ایران به هیچ وجه نمیتواند به خاک ما نفوذ عمقی کند. »
چندی بعد نیروی هوایی ایران از انتقال هواپیماهای عراقی بااطلاع شد و سرتیپ شهید «جواد فکوری» فرمانده وقت نیروی هوایی، در ۱۵ بهمن سال ۵۹ در جلسه فرماندهان نیروی هوایی پیشنهاد حمله به این پایگاهها را مطرح کرد که برای طرحریزی این عملیات، بخش ویژه طرحهای نیروی هوایی کار بر روی آن را آغاز کردند و پس از مدتی این کار را غیرممکن قلمداد کردند. در همین زمان این طرح از سوی نیروی هوایی منتفی اعلام شد ولی طرحهایی نیز مطرح شد:
طرح اول: ۱۶ فروند فانتوم به پرواز درآیند ۱۴ فروند اصلی و دو فروند رزرو که ۶ تانکر سوخت رسان هم همراه آنان باشد. سه تانکر در داخل خاک ایران قرار گیرند و سه تانکر در منتهیالیه غرب عراق و برای محافظت از هر تانکر ۲ فروند اف ۱۴ نیز به پرواز درآیند که این خود انبوهی از هواپیما را به وجود میآورد.
طرح دوم: ۱۲ فروند فانتوم به پرواز درآیند ۱۰ فروند اصلی و دو فروند رزرو که چهار تانکر سوخترسان با همان شرایط با آنها باشد که در این طرح تعداد جنگندهها و تانکرها کم میشد ولی وضعیت فانتومها به دلیل کمبود تانکر سوخترسان حساس میشد و احتمال این که دو فروند فانتوم از دست برود فراوان بود. در همین حین مرحوم سرتیپ خلبان «بهرام هوشیار» در این خصوص طرحی را آماده و به صورت محرمانه با شهید فکوری مطرح کرد که براساس آن ۱۰ فروند فانتوم مسلح هشت فروند اصلی و دو فروند رزرو به پرواز درآیند و برای گمراه کردن دشمن نیز در هنگام ورود فانتومها به خاک عراق دو فروند اف- ۵ به کرکوک حمله کنند. مکان استارت حمله نیز پایگاه دوم شکاری تبریز بود.
شهید فکوری بعد از مطالعه این طرح، آن را عملی دانست و موافقت خود را با آن اعلام کرد. ولی این عملیات دو بار به دلیل خیانت عوامل نفوذی و همچنین اطلاع عراق، لغو شد. لذا در جلسهای قرار بر این شد که شهید فکوری شکست این طرح را اعلام کند. جلسه مذکور در نیمه دوم اسفندماه برگزار شد. جلسه درباره وضعیت جبهههای جنگ، استقرار نیروهای ایرانی و عراقی و… بود. پس از پایان جلسه، شهید فکوری سرتیپ (سرهنگ آن زمان) «فرجالله براتپور» را که از معاونان عملیات یکی از پایگاههای هوایی بود، احضار کرد و اجرای مأموریتی سِری، مهم و حیاتی را به وی ابلاغ و تاکید کرد که شخصاً فرماندهی دسته پروازی را برعهده بگیرد.
۱۰ فروند فانتوم (۸ فروند اصلی و ۲ فروند رزرو) مسلح، در شرایط کامل حفاظتی از پایگاه شهید نوژه همدان به پرواز درمیآیند و به سوی دریاچه ارومیه پرواز میکنند. هواپیماها آن جا در ارتفاع پست با دو فروند تانکر سوخترسان برخورد میکنند، بعد از سوختگیری، از نوار مرزی ترکیه وارد عراق شده و در آن جا با دو تانکر که از مسیر بینالمللی خارج شدهاند، برخورد میکنند و بعد از سوختگیری مجدد به سمت پایگاههای الولید رفته آنجا را بمباران کرده و از همین مسیر بازمیگردند. این طرح به صورت کاملاً سری پیگیری میشد و قرار بر این شد که این عملیات در سحرگاه روز پانزدهم فروردین ماه انجام شود. نکته مهم در طراحی این عملیات، سبک بودن جنگندهها و برق آسا بودن حمله بود.
در ساعت یک بامداد روز ۱۵ فروردین ماه سال ۱۳۶۰ خلبانان منتخب، بدون اطلاع قبلی، به پست فرماندهی فراخوانده شدند و بیدرنگ جلسه توجیهی انجام شد و کلیه موارد و چگونگی انجام این عملیات برای کلیه خلبانان تشریح شد و قرار بر این شد که فانتومها به دو دسته ۴ فروندی تقسیم شوند.
لیدر یکی از دستهها سرهنگ براتپور و لیدر دسته دیگر سرتیپ (سرهنگ آن زمان) «فرهادپور» بودند. در پایان جلسه توجیهی، از سوی لیدر دسته پروازی اعلام شد احتمال شهادت در این عملیات بالاست پس هر کدام از خلبانان به هر دلیلی آمادگی ندارند اعلام کنند تا نفر جایگزین در لیست اصلی قرار گیرد، همه اعلام آمادگی کردند. پس از انجام فریضه نماز و با روشن شدن هوا، عملیات آغاز شد.
این عملیات به قدری دقیق پیشبینی شده بود که از شب قبل هواپیماهای هر گروه پروازی نیز مشخص شده بودند. بعد از اعلام شماره هواپیماها از سوی گردان نگهداری، خلبانان یکی پس از دیگری در کابین جای گرفتند و این در حالی بود که خود پرسنل گردان نگهداری هم از جزئیات این عملیات خبر نداشتند. بدین ترتیب ۱۰ فروند هواپیمای اف- ۴ در سکوت کامل رادیویی به پرواز درآمدند. درطول انجام این عملیات، تنها دوبار سکوت رادیویی شکست. یکی هنگام پرواز که هر هواپیما بعد از بلند شدن از روی باند شماره خود را اعلام میکردند و بار دیگر بعد از پایان عملیات سوخت گیری، رمزی را اعلام میکردند.
بعد از پرواز فانتومها، مسیر خود را به سمت دریاچه ارومیه پیش گرفتند و در حالی که هوا ابری بود، در ارتفاع پست با دو فروند تانکر سوخترسان ۷۴۷ برخورد کردند و اولین مرحله سوختگیری با موفقیت کامل بعد از گذشت ۲۰ دقیقه انجام شد. سپس فانتومها به سمت مرز پرواز کردند. در همین زمان دو فروند اف- ۵ از پایگاه هوایی تبریز به سمت پالایشگاه کرکوک به پرواز درآمدند و در یک حمله موفق، این پالایشگاه را بمباران کردند.
در این هنگام فانتومها در نزدیکی مرز قرار داشتند و در ساعت ۷:۵۸ صبح با رسیدن به نقطه صفر مرزی، به دو دسته چهار فروندی تقسیم شدند و دو فروند رزرو نیز بازگشتند. (جمعاً ۸ فروند، ۶ فانتوم ئی و ۲ فانتوم دی وارد عراق شدند). در همین زمان به فرمانده پدافند عراق اطلاع میدهند که تعدادی هواپیمای ناشناس در نوار مرزی ترکیه مشاهده شده است که او اظهار میکند هواپیماها متعلق به ترکیه است. فانتومها به صورت فرمیشن ۴ تایی با فاصله ۵۰۰ پا از یکدیگر، در ارتفاع پایین از شهر مرزی زاخو گذشتند و وارد خاک عراق شدند. در این هنگام ارتفاع خود را به پایینترین سطح ممکن رسانده و به مسیر خود بر روی نوار مرزی ترکیه ادامه دادند.
در منتهیالیه شمال غرب عراق فانتومها در فاصله ۹۰ مایلی هدف، با دو فروند تانکر سوخت رسان ۷۰۷ که به تعبیری از فرودگاه لارناکا قبرس و به تعبیری از فرودگاهی در ترکیه برخاسته بودند و با خارج شدن از خطوط بینالمللی، خود را به آن جا رسانده بودند، برخورد میکنند و در ارتفاع ۲۰۰۰۰ پایی از آنها سوختگیری میکنند و دوباره ارتفاع خود را کم و در حدود ۳۰ متری زمین پرواز میکنند و به طرف نخستین نشانه زمینی به پیش میروند که در این لحظه به نقل از خود سرتیپ براتپور (لیدر عملیات) دستگاههای ناوبری جنگندهایشان از کار میافتد و وقتی موقعیتی که دستگاهها نشان میدهند با نقشه مقایسه میکند نشان دهنده موقعیت واقعی نبود که ایشان با کابین عقب که افسر کنترل رادار بودند صحبت میکند و میگوید:
سرتیپ براتپور: ظاهراً دستگاه ناوبری من ایراد دارد میتوانی بگویی که دستگاه شما کجا را نشان میدهد؟ خلبان کابین عقب: (با خونسردی میگوید) تل آویو. سرتیپ براتپور: پس برویم آن جا را بزنیم! خلبان کابین عقب: (با لهجه شیرازی) ها بریم!
به هر صورت پس از گذشتن از آخرین نشانه زمینی، سرتیپ براتپور راه اصلی را پیدا میکند و با علامت او، از هر دسته ۴ فروندی فانتومها، یک فروند جدا میشود و گروه سوم را تشکیل میدهد. در همین حین یکی از خلبانان یک موضع پدافندی که در نقشه اولیه پیشبینی نشده بود را میبیند و به دلیل این که مبادا در مسیر برگشت مزاحم شود به آن حمله و آن را نابود میکند.
گروه اول به فرماندهی سرتیپ فرهادپور در ساعت ۸:۴۵ به پایگاه اول حمله میکند. گروه دوم در ساعت ۸:۵۰ به پایگاه دوم حمله میکند. گروه سوم به فرماندهی سرتیپ براتپور به سمت پایگاه سوم (اصلی) حمله میکند در حالی که هنوز گروه سوم به پایگاه اصلی نرسیده بودند، دو گروه دیگر کار خود را تمام کرده بودند زیرا آنها فاصله کمتری نسبت به این پایگاه داشتند. دود ناشی از انفجار هواپیماها و انبارها، تمامی فضا را پر کرده بود و پدافند و موشکهای زمین به هوای دشمن از هر طرف برای سرنگونی فانتومها شلیک میکردند. سرتیپ براتپور با دیدن این اوضاع، تصمیم میگیرد بجای این که از مسیر از پیش تعیین شده به پایگاه سوم حمله کند، با گردشی به سمت راست از سمت مخالف به آنها حمله ور شود که بدین ترتیب موفق به غافلگیری آنها میشود. پایگاه دشمن از استتار خیلی خوبی برخوردار بود، به شکلی که حتی رنگ سقف آشیانهها نیز به رنگ زمین بودند و روی ادوات نیز به خوبی پوشانده شده بود. هنگامی که گروه سوم به فرماندهی سرتیپ براتپور به روی پایگاه میرسند، عراقیها که فکر نمیکردند خلبانان ایرانی جسارت و توانایی لازم جهت حمله به آن جا را داشته باشند، کاملاً غافلگیر شدند. آنها که مشغول کارهای روزمره بودند ابتدا تصور کردند که هواپیمای خودشان است که به سمت آنها میآید، همچنین به دلیل تغییر سمتی که داده شده بود لولههای توپهای ضدهوایی آنها نیز سمت مخالف را نشانه گرفته بود و به اصطلاح دیوار آتش آنها در سمت دیگری بود. فانتومها با رسیدن به بالای پایگاه، شیرجه رفته و تمامی بمبهای خود را رها میکنند و پایگاه را به جهنمی از آتش تبدیل میکنند به طوری که در بعضی از نقاط به دلیل ارتفاع کم فانتومها، زبانه آتش به ارتفاع هواپیماها نیز میرسید.
تمامی بمبها بر روی هواپیماها و آشیانهها با دقت فرو ریخته شد و تقریباً تمام اهداف از پیش تعیین شده را نابود کردند، سپس با گردشی به سمت مخالف، فانتومها از محل دور میشوند. در این مرحله یکی از هواپیماها به خلبانی سرتیپ خلبان شهید «محمود خضرایی» آسیب میبیند که سریعاً خود را از معرکه دور میکند. در همین برگشت، سرتیپ براتپور بر روی جاده بینالمللی عراق- اردن متوجه یک تریلی حامل محموله نظامی میشود که گویا از بندر عقبه در خاک اردن بارگیری کرده و به عراق وارد شده بود. بیدرنگ با هواپیما به سمت تریلی شیرجه میرود و با مسلسل هواپیما آن را هدف قرار داده و منفجر میکند. سپس بلافاصله ارتفاع را کم کرده و پس از تماس با فرکانس قراردادی با تانکرهای سوخت رسان، به سوی آنها پرواز میکنند.
در این لحظه تانکرهای سوخترسان در همان منطقه (قسمت غربی خاک عراق) در ارتفاع پایین و خارج از دید رادار دشمن در حال گشتزنی و منتظر فانتومها بودند تا مرحله سوم سوختگیری انجام شود. سرتیپ براتپور برای یک لحظه متوجه سوخت هواپیمای خود میشود و میبیند که به حداقل خود رسیده و تانکرها را نیز نمیبیند و این به دلیل آن بود که در راه بازگشت برای انهدام تریلی اقدام کرده بود. از طرفی برای این که سکوت رادیویی را نیز نشکند و دشمن را متوجه خود و دیگر هواپیماها نکند، با توکل بر خداوند مسیری که قرار بود هواپیماهای جنگنده از آن جا به تانکرها برسند را در پیش میگیرد و به راه خود ادامه میدهد تا این که سرانجام از راه دور یکی از تانکرهای سوخترسان را میبیند. در این لحظه سوخت هواپیما به حداقل خود رسیده بود و ایشان برای این که مبادا تانکرها را گم کند، چشم از آنها برنمیدارد. سرانجام با کمک خداوند تمامی فانتومها به محل سوختگیری رسیده و با خون سردی و احتیاط سوختگیری میکنند. پس از این که کار سوختگیری به پایان رسید و تمامی شکاریها سوختگیری کردند، تانکرها بلافاصله وارد خاک ترکیه شدند و از مسیر بینالمللی آنکارا- تهران به ایران بازگشتند. هواپیماهای فانتوم نیز از قسمت شمالی عراق، بر روی نوار مرزی و از همان راه اولیه با تمام سرعت به سمت وطن بازگشتند.
دشمن لحظاتی بعد از این ضربه مهلک، بیدرنگ تعداد زیادی هواپیمای شکاری رهگیر خود را به پرواز درمیآورد تا شاید بتواند فانتومهای ایرانی را رهگیری و سرنگون کند و به هر ترتیبی که شده اجازه بازگشت را به هواپیماهای فانتوم ندهد. سرتیپ براتپور نقل میکند که خود دو دسته چند فروندی را دیدند و خوشبختانه آنها نتوانستند هواپیماهای ما را رهگیری کنند.
در حالی که هواپیماهای فانتوم به مرز نزدیک میشدند، هواپیماهای اف- ۵ و اف- ۱۴ خودی در حوالی مرز به انتظار آنها بودند و منتظر تماس فانتومها بودند تا به کمک آنها بشتابند. با نزدیک شدن فانتومها به مرز، حمله هوایی دیگری در مرزهای مشترک انجام شد تا فانتومها بتوانند به راحتی وارد خاک ایران شوند.
خوشبختانه فانتوم ها توانستند خود را به مرز رسانده و همه در محل مقرر سوختگیری چهارم را انجام دهند و تلاش عراقیها برای سرنگونی آنها نیز بینتیجه ماند.
فانتوم ها بعد از سوختگیری، همگی به پایگاه شهید نوژه همدان برگشتند. پرسنل نگهداری که در آخرین لحظات بازگشت فانتومها، از موضوع حمله با اطلاع شده بودند، با هیجان درباره چگونگی این عملیات سخن میگفتند و چون چیزی درباره جزئیات آن نمیدانستند، به سراغ جانشین فرمانده پایگاه رفته و نگرانی خود را در مورد سلامتی گروه پروازی ابراز میداشتند.
پرسنل پایگاه که از عملیات شجاعانه خلبانان مبهوت مانده بودند، بیصبرانه در انتظار بازگشت همه خلبانان دقیقه شماری میکردند. سرانجام چرخهای اولین گروه فانتومها باند فرودگاه را لمس میکند و پرسنل گردان پرواز و نگهداری، با چشمانی اشکبار که حاکی از دیدار دوباره خلبانان بود و با فریاد الله اکبر و قربانی کردن گوسفند، به استقبال آنها میروند. پرواز نتیجه داده بود. خلبانان شجاع بعد از چهار ساعت و ۴۰ دقیقه پرواز با سرعت بالا و با چهار نوبت سوختگیری در مسیر رفت و برگشت، موفق شده بودند غیرممکن را ممکن کنند و ضربه مهلکی به پیکر نیروی هوایی عراق وارد آورند.
بعد از عملیات مشخص شد که خسارتها، بیشتر از پیشبینیها بود: -۴۸ فروند هواپیماهای شکاری- بمب افکن (شامل میگ ۲۱ - میگ ۲۳ - سوخو ۲۰ - سوخو ۲۲ - توپولف ۱۶ و میراژ) منهدم و یا آسیب جدی دیده است.
- سه آشیانه بزرگ هواپیما، دو دستگاه رادار و چندین پناهگاه بتونی هواپیما، به طور کلی تخریب شده است. بعد از این عملیات غرورآفرین، فرمانده پدافند هوایی عراق از سوی صدام برکنار شد. نامبرده بعداً اعدام شد ولی منابع عراقی خبر خودکشی او را اعلام کردند. این عملیات تأثیر بسزایی در روحیه رزمندگان اسلام داشت، به طوری که چندماه بعد عملیات موفق «ثامنالائمه» انجام شد و در پی آن نیز عملیات موفق «طریقالقدس» و «بیتالمقدس» با موفقیت کامل و باز هم با پشتیبانی مناسب نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، انجام شد.
سه روز پس از این عملیات، در تاریخ ۶۰/۱/۱۸ بدون هیچ تشریفاتی، کلیه خلبانان شرکت کننده در این عملیات به حضور حضرت امام خمینی (ره) رفتند. نور شادی و رضایتمندی در چهره امام (ره) به وضوح مشاهده میشد به طوری که یکی از نزدیکان امام گفتند: «تا به حال ایشان را به این خوشحالی ندیده بودند. »
پس از موفقیت کامل در این عملیات، سیمای جمهوری اسلامی نیز برای اولین بار سرود خلبانان را پخش کرد تا بدین شکل تقدیری کوچک از این دلاوران شود.
در اینجا یاد میکنیم از عقابانی که در این عملیات شرکت داشتند و بعدها به درجه رفیع شهادت نائل آمدند:
سرلشکر خلبان شهید «حسین خلعتبری مکرم»
سرتیپ خلبان شهید «محمود خضرایی»
سرگرد خلبان شهید «علی خسروی»
سرگرد خلبان شهید «عبدالله رضایی»
سرگرد خلبان شهید «پورسرابی»
با توجه به این که در طول دفاع مقدس، آمریکاییها حتی قطعات یدکی هواپیماهایی را که خودشان ساخته بودند در اختیار ما قرار نمیدادند، میتوان عملیات حمله به اچ -۳ را یکی از بزرگترین و قاطعترین عملیات هوایی جهان قلمداد کرد که خلبانان شجاع ما توانستند با چیزی حدود پنج ساعت پرواز، چهار بار سوختگیری هوایی و طی مسافتی بالغ بر ۱۰۰۰ کیلومتر در سکوت مطلق هوایی، حماسهای خلق کنند که نه تنها سردمداران عراق و همپیمانانش، بلکه هیچ یک از کارشناسان غربی هم فکر آن را نمیکردند.