حلقه وصل: با توجه به تاکیدات اخیر مقام معظم رهبری پیرامون مسئله جهاد تبیین و لزوم ادای این فریضهی قطعی و فوری با مهدی کاسی، مسئول کارگروه تخصصی «اندیشه ولایت» جبهه فرهنگی اجتماعی انقلاب اسلامی استان گیلان به گفتگو نشستیم.
برداشت شما از جهاد تبیین چیست؟
آن چیزی که مهم است باید ببینیم ضرورت این بحث چیست. قائدتا حضرت آقا یک چیزی را می بیند که ما نمی بینیم.
عنوان تبیین در مفاهیم دینی ذیل تبلیغ قرار می گیرد و برمی گردد به فضای هدایت افراد یک تفاوت ماهوی در دیدگاه حضرت آقا در تبلیغ که ماها می گوییم با آنکه غربی ها می گویند وجود دارد. نتیجه این دو نوع تبلیغ برای هر کدام از این دو متفاوت است. آن چیزی که غربی ها تحت عنوان پروپاگاندا و تبلیغات می گویند و دنبال این هستند که افکار عمومی خودشان را در راستایی که می خواهند مدیریت کنند. مهم نیست برایش که این حرف حق باشد یا باطل اما می خواهد مدیریت افکارعمومی را با تبلیغ دردست خودش باشد. حالا ما دنبال چه هستیم؟ ما به دنبال هدایت افکار به هر قیمتی نیستیم ما دنبال هدایت در جهت حق هستیم.
در مسائل اسلامی ما برای هدایت دو دست انداز داریم؛ 1. ایجاد تشکیک در قله و مقصد که قرآن برای نشان دادن این فریب شیطان از لفط اغوا استفاده می کند. نتیجه تحت تاثیرقرار گیران اغوا، کفر وشرک است.2. ایجاد تشکیک در مسیرهدایت که در اینجا از لفظ ظلال استفاده می شود. که نتیجه ظلالت، نفاق است.
ما در مورد تبلیغ حق وباطل را مدنظر داریم در راستای حق و باطل آن مسیری را که می خواهیم اقدام به هدایت می کنیم. روایت یعنی توصیف یک واقعه و هدایت کردن در جنگ روایت ها اما تبیین یعنی جا انداختن یک مفهوم یعنی گفتمان سازی در رابطه با یک مقوله، فضاسازی در رابطه با یک مقوله . منظور رهبری از جهاد تبیین همین است و اگر نه روایت کردن که در طول تاریخ همیشه بوده است.
دیگر زمانِ اینکه یک حسینیه هدایت باشد مردم استقبال کنند گذشته است. تریبون ها عوض شده است. باید ما خودمان برویم دنبال مردم.
حضرت آقا گام اول جهاد تبیین را رابطه می داند؛ حضرت آقا می خواهد در رابطه با تبلیغ صحبت کند بحث جذب را مطرح می کند دنبال ایجاد رابطه با مخاطب است. رابطه با مخاطب همان توصیفی است که توضیح دادم.
در گام بعدی باید انس شکل بگیرد. در انس باید تبلیغ یا تبیین صورت بگیرد. بعد از آن مرحله هدایت وراهنمایی است و در گام سوم بحث توصیه و تواصی را داریم.
با همین منظومه فکری است که حضرت آقا میفرمایند: هیئت محل جهاد تبیین است. چون هیئت محل انس است.
بله بخواهید یک دقتی هم بکنید مباحثی که حضرت آقا مطرح می کنند یک پیوستگی دارد. نشان میدهد ایشان یک منطومه فکری به معنای واقعی کلمه دارد.
یعنی حضرت آقا موضع منفعلانه ندارد. موضعش فعالانه است حالا به اقتضای زمان بخشی اش را می گوید. به تناسب فهم ما از سطح، بحث را بالاتر می برد اما منظومه فکری همان منظومه فکری است.
کاسی: کاملا واضح است حضرت آقا دارد یک افقی را می بیند. هر چقدر سختی ها در اجتماع بیشتر می شود امیدواری حضرت آقا بیشتر می شود. علتش یک بخشی اش حاصل آن دید مابعدطبیعی ایشان است. و اینکه حضرت آقا تسلط کامل دارد بر مبانی دینی، تمام حرف هایی که می زند چون از این مبانی در می آید دودوتاچهارتایش با هم میزان است؛ نمی شود این حرف با آن حرف تناقض داشته باشد همه در یک چهارچوب فکری است. این جمله حضرت آقاست: ما در تبلیغات دنبال مدیریت افکارعمومی نیستیم ما دنبال هدایت افکار هستیم.
حضرت آقا بالاتر از رهبرسیاسی است. در مفاهیم دینی حکمت مثل علم کسب کردنی نیست. در منظر دینی حکمت لدنی است. باید به او داده شود. مثلا کسی چهل روز گناه نکند چشمه های حکت به او داده می شود.این سه گانه رابطه، انس، هدایت در بستر هیئت جواب می دهد. همین را بریزید در بستر یک تشکیلات سیاسی هم جواب می دهد.
در علوم مختلف ابتدا از ترمنولوژی بحث می شود. در ترمنولوژی سر همین واژگان مهم بحث می کنیم اگر این درست نباشد اصلا به مفهوم نمی رسیم. به یکباره حضرت آقا واژه تبیین را استخراج کرد. این نشان دهنده ی سال ها فکر ایشان است.وقتی لفظ جهاد می آید خودبه خود می رویم در فضای سختی و کوشش. جهاد تبیین یعنی فکرمان را تبدیل به یک گفتمان بکنیم یعنی سکه ی رایج مردم بشود مثل مفهوم عدالت
امامین انقلاب اجازه ندادند بعد چهل وسه سال شعارهای مردم تغییر بکند. هنوزهم دنبال مفاهیم استقلال، آزادی، عدالت هستند.
موضوعات و مفاهیمی که در جهاد تبیین باید به آن پرداخته شود، چیست؟
کاسی: اولویت در این بحث، نیازجامعه است. وقتی حضرت آقا می گویند جهادتبیین یعنی باید همه مترکز شویم مثلا برای حل مشکل شفافیت آرا و … مثلا ما اگر در بحث انرژی هسته ای آن را نمی توانستیم به یک گفتمان انرژی هسته ای حق مسلم ماست، تبدیل کنیم هیچوقت نمی توانستیم چرخه هسته ای مان را کامل کنیم. تازه این تبدیل به یک گفتمان شد بازهم توسط دولت این بلا سرش آمد.
حضرت آقا می فرماید ما مداوم داخل این پیکار هستیم. مثلا همین جریان قوم سدوم این جریان همجنس بازی همیشه در طول تاریخ بوده است حالا اگر تبلیغ زنازادگی را نخواهیم در جریان فیلم فجر ببینیم جهاد تبیین می خواهد.
در هرعرصه ای باید نیاز جامعه مشخص باشد. و این نیاز را نخبگان تشخیص می دهند. همان خواص اهل حقی که مقام معظم رهبری اشاره می کنند. مثلا در بحث محیط زیست یک مدتی ذهن ها و دغدغه را بردند سمت یوزپلنگ ایرانی در فیلم پایتخت و پیراهن تیم ملی و… گفتمان سازی یعنی این. اگر ما جهاد تبیین بکنیم شهید هم در این راه می دهیم مثلا سال 1342 امام صحبت از اسرائیل می کند آنوقت که کسی در رابطه با این موضوع اصلا فکر نمی کرد که بعد امیرتوکل کامبوزیا پرچم اسرائیل را طراحی کرد و شهید شد. مثلا اوایل انقلاب ترور وزنه های انقلاب را ببینید.
ما موج الحاد اوایل انقلاب را با جهادتبیین پشت سر گذاشتیم. موج غرب گرایی را در دوم خرداد با جهادتبیین پشت سر گذاشتیم. یک بعد بسیار پررنگ جهادتبیین مسائل سیاسی است.
از چه راه و ابزاری باید این جهاد تبیین صورت بگیرد؟
کاسی: هدایت از آن مسیری جریان پیدا می کند که ضلالت جریان پیدا کرده است. ابزار همان است. او ماهواره دارد، فضای مجازی دارد، کتاب دارد؛ تو هم باید داشته باشی. آفت این جهاد چیست؟ مصلحت اندیشی. مثلا در بدنه صداوسیما یک مسئول تشخیص می دهد شعر میثم مطیعی را پخش نکند، این همان مصلحت اندیشی است.یعنی ابزار را دست یک آدم انقلابی قرار ندادیم. چون انقلابی حرکت نمی کند این ابزار را کند می کند. این خود جمله حضرت آقاست که می فرمایند: مصلحت اندیشی آفت انقلابی گری است. مشخصا دستگاه های تبلیغی مثل سازمان تبلیغات، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، اوقاف و امورخیریه، صداوسیما باید انقلابی باشند. همه ی این دستگاه ها را جمع کنیم هیچکدامشان به اندازه حاج قاسم برای فرهنگ ایثار وشهادت تلاش نکردند.
آیا می شود گفت جهاد تبیینی که حضرت آقا گفت، تکمیل کننده حلقه میانی است؟ شاید آقا دارد آن ذهن فعال و زبان گویا در 1/3/1398 را تبیین می کند.
قائدتا آن هایی که باید جهادتبیین کنند همین افرادند. اما اگر بگوییم فقط منتهی به این ها شود اینجور نیست.
ما تعداد زیادی دم و دستگاه درست کردیم اما این ها کارکرد انقلابی ندارند. تکلیف اول این است که این ابزار را به اهلش برسانیم. باید واقعا یک پالایش درست و حسابی در سیستم های ما بشود. تا زمانی که این را سروسامان ندهیم بودجه برای یک جایی می آید ضرورت جای دیگر تعریف می شود.
مثلا در جنگ سی و سه روزه اینکه حزب الله پیروز شد چون ابزار دست آدم کننده ی کار بود. در مستندی که برای آن جنگ تهیه شده بود مردم می گفتند کیفیت جاده هایی که شهیدشاطری در طول این جنگ درست کرد از کیفیت جاده های ما در ایتالیا و فرانسه بیشتر بود.
ما در حوزه ابزارزیاد مشکل نداریم. ابزار دست آدم خودش نیست. کننده های کار سوار بر ابزار نیستند.
یک نمونه موفق از جهاد تبیین نام ببرید.
در استان یادم نیست اما در سطح کشور: بعضی از چریک ها، بعضی از فیلم ها مثلا آژانس شیشه ای آب سردی بود بر داستان دوم خرداد یا موج نظام سیاسی در اسلام که آیت الله مصباح راه انداختند مثلا طرح ولایت ایشان. مثالی که فعال کار کرده باشیم غیر از جبهه مقاومت چیزی به ذهنم نمی آید.
ضعف و چالش و مانع اصلی که در جبهه فرهنگی برای جهادتبیین می بینید، چیست؟
یک عامل اصلی بحث انگیزه است. به نظر من الان آن انگیزه لازم در بین بچه های خودی وجود ندارد. توجه داشته باشید مثل اخلاص و هوای نفس هم می برم در حوزه انگیزه.
دو؛ رفتیم به جای کار اجرایی سراغ مباحث نظری صفر. مباحث نظری صفر به درد ماها که سرباز هستیم نمی خورد. هم زمان که بحث نظری پیش می آوریم باید برایش کار اجرایی بتراشیم. هستند کسانی که مباحث نظری صفر می کنند مثل بنیادحکمت صدرا . دیگر فیلسوف تر از اعضای آن وجود ندارد. آن فلسفه ای به درد ما می خورد مثل محمدرضا حکیمی یک منهای فردی بدهیم بیرون که اوضاع و احوال اجتماعی خودمان را درست بکنیم. مثلا آن جوان هایی که در خیابان به نشانه اعتراض خوابیدند بعد مشکل کارتن خوابی حل شدو جلوترآن ها وارد مباحث تئوری شدند به اضمحلال کشیده شدند.
مجموعه هایی که باید کار اجرایی بکنند (نه اینکه از مباحث نظری و معرفتی دور باشند) نباید شان کارکردن خودشان را از دست بدهند.
سه؛ یک سیستم هماهنگی وجود ندارد. همه دوست داریم توزیع کننده باشیم بازهم یک سیستم وشبکه توزیع کننده خوب نداریم. مثلا هیچ سیستمی نداریم بچه هایی که اهل سینما هستند را به سیستم اوج وصل کنیم بدون رابطه فیلم ها به دستشان برسد. باز غش کردیم به سمت نهاد های رسمی. بعد هم به آنجا می رسیم نمی دانیم باید چه کار کنیم.
این را هم باید فراموشش نکنیم. جهاد یک کار گروهی است و البته نیاز به یک فرمانده دارد. به جای کارهای انفرادی بی سر و سامان، خودمان را داخل یک مجموعه هضم کنیم. مثلا من مطلب آماده کنم شما ارائه بدهید این البته علاوه بر کار گروهی، اخلاص کارهم بالا می برد.