
به گزارش حلقه وصل؛ سعید تشکری نویسنده و نمایشنامه نویس برجسته کشورمان که به دلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان رضوی مشهد بستری بود بعد از مدتی تحمل بیماری در گذشت.
وی متولد ۱۳۴۲ در قوچان و فارغالتحصیل ادبیات نمایشی، عضو کانون ملی منتقدان تئاتر، عضو بینالمللی کانون جهانی تئاتر، مدرس ادبیات نمایشی و داستاننویسی بود.
رماننویسی، مقالهنویسی مطبوعاتی در حوزه ادبیات و هنر، ساخت فیلم و نگارش سریالهای تلویزیونی، نگارش نمایشنامههای رادیویی در ادارهکل نمایش رادیو و انتشار بیش از ۴۰ عنوان کتاب در کارنامه سعید تشکری وجود دارد.
این نویسنده سرشناس خراسانی که به نویسنده آثار ضداستعماری شناخته میشد و رمانهای او مبتنی بر تاریخ معاصر به ویژه تاریخ مشهد متمرکز بود، به دلیل ابتلای شدید به بیماری کرونا در بیمارستان رضوی مشهد بستری شده بود و درگذشت.
گذری بر دوره نوجوانی سعید تشکری در کتاب «وسنی»
«وسنی» یکی از تازهترین اثرات این نویسنده خلاق بوده است. تشکری درباره این اثر که از آن به عنوان اولین پرده از زندگی او یاد میشود، گفته بود: حق طبیعی همه نویسندگان است که از حوادث بزرگ زندگی خود خاطرهنویسی کنند. تعدادی ترجیح میدهند این کتابت توسط نویسنده دوم یا مصاحبهگر صورت گیرد؛ چرا که بسیاری از قهرمانان و نویسندگان، شجاعت نوشتنش را ندارند. وقتی از انتشارات ستارهها پیشنهاد شد خاطراتم را بنویسم، به این نتیجه رسیدم که خاطرات شفاهی زندگی من به چه کار مخاطبی میآید که رمانهای مرا میخواند و دوست دارد رمان از من بخواند؟ از این رو تصمیم گرفتم بخشهایی از زندگی را در قالب رمان فراهم کنم. بنابراین، «وسنی» اولین بخش زندگی من است که به دوران پرشور نوجوانیام برمیگردد.
نویسنده کتاب «مفتون و فیروزه» با بیان اینکه این تصمیم منجر به خلق «وسنی» شده بیان کرده بود: در نوجوانی زیر چتر حمایت پدربزرگ و مادربزرگی که به شدت متدین بودند، زیستم. این تدین قبل از انقلاب دارای شورانگیزی مومنانه بود، اما درون خود تقابلی هم داشت. این تقابل اوج دراماتیک وسنی است.
این نویسنده با اشاره به انتخاب نام «وسنی» بر این این اثرش گفته است: ما پسران هووهای پدرانمان هستیم. عمدتا در آن دوران هم این امر شدت داشت و به دلیل استبداد خاصی که پدران به مادران داشتند و پسران علیه پدران و نفع مادران این ستیز را دنبال میکردند، پسران گویی لشکری بودند که از آینده دور دفاع میکردند. این آینده دور برای من زود اتفاق افتاد؛ به طوری که بیش از آنکه نوجوانی کنم، احساس کردم باید معرفت خرج مادرم کنم. این مساله باعث شد از خانه رانده شده و به منزل پدربزرگ و مادربزرگ بروم؛ خانهای که در آن پدربزرگ و مادربزرگم به دلیل اخلاقیات و رفتار با پدر و مادرم متفاوت بودند. این تفاوت به حدی بود که من از استبداد زندگی خارج شده و به رویکرد ایمانی رسیدم. در آن دوران، دوچرخه کورسی در مشهد اندک بود. من با کار کردن دوچرخه کورسی که آرزویم بود، تهیه کردم. تنها سه یا چهار نفر از این دوچرخهها داشتند. برای همین عضو تیم مشهد شدم و این اتفاقات باعث شد به دوچرخه وابسته میشدم. کمکم از پدربزرگ و مادربزرگ و محیط خانه دور شدم. این دوری به حدی رسید که متوجه نشدم آنها در عین زندگی، مبارزه با دستگاه شاهنشاهی را هم دنبال میکنند.
تشکری با تاکید بر این مساله که زنان مبارز مشهد در اقدامی بزرگ دست به تظاهرات مهم زدند که منجر به دستگیری زنان شد و مادر بزرگ من هم یکی از آن دستگر شدهها بود، ابراز داشته بود: این موضوع موجب تحول من شد. اما باید یکی از طرفین دعوا قرار میگرفتم. ساختار «وسنی» نشان میدهد یک نوجوان چطور از خانه به کوچه و از کوچه به خانه و از خانه به محیط اجتماعی آن دوران وارد شده و مسئولیت میپذیرد. این مسئولیتپذیری با حادثه همراه است و بیشتر لحظات شورانگیزی فراهم میکند که شاید مخاطب کمتر فکر کند سعید تشکری چنین دورانی را گذرانده است. رمان «وسنی» اثر مستند شخصیت با همه ویژگیهای یک اثر دراماتیک است. سعی کردم با نگاه رمانگونه آن را بنویسم و نه خاطراتگونه. این اثر دارای فضایی است که در آن زندگی کردم؛ با همان مشخصات و فراز و فرودها برای یک نوجوان در دهه ۵۰.
معرفی کتابهای سعید تشکری
«مفتون و فیروزه»
این کتاب رمانی است دو جلدی که به تعبیر نویسنده، میتوان آن را تاریخ خصوصی ملت ایران در قالب داستان و رمان پنداشت و جدای از آن می شود به سادگی و با اطمینان خاطر عنوان داشت که این رمان و آنچه به عنوان سیر داستانی در آن یاد می شود چیزی بیشتر از تاریخ خصوصی و شناسایی پردهای مغفول و ناشناخته از تاریخ انقلاب است که برای نخستین بار از زاویه دید فعالان فرهنگی و نه سیاسی روایت می شود.
«وصل هزار مجنون»
این مجموعه حاصل سه دوره نمایشنامهنویسی است. دوره نخست حاوی آثاری است که براساس اسطورههای دینی نوشته شده. دوره دوم نمایشنامههای بعد از جنگ را در بر میگیرد و دوره سوم شامل آثاری میشود که اسطورههای دینی معاصرسازی شده و به عنوان نمایشنامه شهودی نامیده میشود.
«وصل هزار مجنون» حاصل سی سال عمر نویسنده در نمایشنامهنویسی طی سالهای ۶۵ تا ۸۵ است. در این مجموعه نمایشنامههای «وقت آمین»، «رستگاری»، «شهادتخوانی»، «هامبورگ، بصره قوچان»، «وقتی به ماه رسیدی»، «فتحنامه سلطان ماضی!»، «باران را هیچکس ندید»، «روشنان»، «پروین من بمان»، «به خورشید بگو»، «آواز پر جبرئیل»، «دست هزار غریب»، «سمنبویان»، «وصل هزار مجنون»، «برفابههای بهاری»، «آینه چشمان»، «آبیهای زمین»، «حال شباب»، «بشارت»، «هفت دریا شبنمی»، «دیده بیدار»، «قاف»، «اینک هاویه»، «وقت کوچ است»، «یوسف میآید»، «آینه، وقت آفتاب»، «عاشقترین روزگار»، «اهل اقاقیا» و «آه و ماه» گنجانده شده است.
«غریب قریب»
غریب قریب عاشقانه دیگریست از سعید تشکری. داستان ساختن و بازسازی حرم امام (ع) در دوران های مختلف تاریخ ایران.
این کتاب شامل دوازده بخش است که هر کدام در قالب داستانی ساخت و نگهداری حرم را در دوران های نوغانیان، سامانیان، غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، چنگیزی ها، ایلخانان، تیموریوان، صفویان، افشاریان و قاجار روایت می کند.
«شاه بهار»
رمان شاه بهار سومین اثر از سه گانه ولادت به قلم سعید تشکری است. رمانی تحسین شده که در آن روایتی داستانی از زندگی اما رضا (ع) و خواهر ایشان حضرت فاطمه معصومه و سفر ایشان به مرو روایت میشود. در مجلد اول از این رمان داستان زندگی دو شبان خراسانی که یکی کاتب و دیگری صحاف است روایت میشود. آنها فرزند خواندههای خود را که در ویرانههای شوش دانیال پس از دیدار با مولای خود امام موسی کاظم (ع) در پی کشتاری که عباسیان برای تاراج پارسیان انجام دادهاند مییابند و آنها را از بدو طفولیت در وصیتی مکتوب به نام هم میخوانند. لیلا و هاتف اکنون پس از سالها و مرگ این کاتب و صحاف میخواهند با هم ازدواج کنند اما پرسش ساده آنها از خود این است: ما که هستیم؟ و چرا فرزند مولای پدرانشان ولیعهد تازه عباسیان است؟
در مجلد دوم این رمان لیلا و هاتف برای یافتن پاسخ خود و ازدواج با یکدیگر به مدینه می روند تا حقیقت امام هشتم شیعیان را بیابند و زندگی خود را آغاز کنند. رسیدن آنان به مدینه مصادف است با هجرت اجباری حضرت امام رضا (ع) به مرو. اکنون هاتف و لیلا یکی در پی امام هشتم به سفر میرود و یکی با حضرت معصومه همراه میشود. هاتف و لیلا در مییابند که ولادتی تازه برای پارسیان رقم خواهد خورد و آن آغاز تابناک سلسلهای نیکوست که در آینده به بار خواهد نشست.
در مجلد سوم اما داستان پس از شهادت امام رضا (ع) آغاز میشود و اینبار فرزندان آنها به سودای یافتن و درک مولایشان امام جواد (ع) از نیشابور و مرو عازم قم و بغداد میشوند و در این مسیر است که شمهای از دوران خلافت معتصم و ظلم او بر شیعیان و سادات رضوی ترسیم میشود. نکته قابل توجه در این رمان همانند دو مجلد سابق آن تصویری است که نویسنده از پذیرش اندیشه و باور شیعی در میان ایرانیان به تصویر میکشد. از سوی دیگر نویسنده در هر فصل از رمان خود با خلق تصاویری از زاویه دید یکی از شخصیتهای سیاه یا سفید حاضر در این اثر به شیوههای مختلف به تصویر سازی جریان زیست تاریخی شیعیان در ایران میپردازد.
«من هستم گیلگمش»، «دور از جان»، «کافه داش آقا»، «سبز-آبی»، «چهار فانوس»، «آرتیست»، «پاکان و الماس»، «سیمیا»، «اوسنه گوهرشاد»، «مردمان قصه کنند، هشتاد و یک قصه از قیام مسجد گوهرشاد»، «نمایشنامه بچههای مسجد»، «من سقراط مجروح را دوست دارم» و «وقتی زمین دروغ میگوید» از دیگر آثار سعید تشکری میباشد.
مشاهده ودریافت دیگر آثار این نویسنده ضد استعمار نویس مشهدی از طریق لینک https://bookroom.ir/book/in_relation=8819/page=2 امکانپذیر است.