به گزارش حلقه وصل، کتاب «مرید روح الله» به شرح خاطرات حجتالاسلام «سیدمحمدجواد پیشوایی» نماینده امام راحل (ره) میپردازد که از سوی موسسه چاپ و نشر عروج وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) منتشر شده است.
سیدمحمد جواد پیشوایی فرزند سید ابوطالب پیشوایی (امام جمعه انزلی در سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۷ در بندر انزلی) در سال ۱۳۲۳ متولد شد.
وی در سال ۱۳۴۰، توسط سید روح الله خمینی در قم عمامه گذاری و ملبس به لباس روحانیت شد و در سال ۱۳۵۴ شمسی به دعوت علمای تهران نظیر حیدرعلی جلالی و سروش محلاتی به تهران سفر کرده و در مسجد حضرت سید الشهدا مشغول به اقامه نماز جماعت شدند که تاکنون نیز در همان مسجد به ترویج دین اسلام مشغول بوده است.
ایشان پس طی سال اول دبیرستان به قم مهاجرت کرد و ضمن ادامه تحصیل دروس دبیرستان، در دبیرستان حکیم نظامی قم به تحصیلات علوم دینی به مدت ۱۷ سال در قم پرداخت و سپس از آیات عظام گلپایگانی، مرعشی نجفی، میرزا هاشم آملی، سید روح الله خمینی و ... اجازه کتبی نمایندگی در امور شرعی و مذهبی، دریافت کرد.
در مقدمه کتاب مرید روح الله، آمده است:
آنچه پیش رو دارید، گوشهای از خاطرات جذاب و خواندنی حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمدجواد پیشوایی است که افتخار نمایندگی حضرت امام خمینی (ره) را در میان مردم شریف بندر انزلی داشته است. وی در خلال خاطرات خویش از ارتباط صمیمانه پدر بزرگوار خود با حضرت امام (ره) و همچنین آیت الله سید مصطفی خمینی (ره) گفته و از دیدار با آیت الله العظمی بروجردی، چگونگی آشنایی و ورود به جریان مبارزات و نهضت، وضعیت اجتماعی و فرهنگی بندر انزلی پیش و پس از انقلاب اسلامی، دریافت اولین حکم نمایندگی از بنیانگذار جمهوری اسلامی پس از پیروزی انقلاب و شرکت در دفاع مقدس سخن به میان آورده و در این بین ناگفتههایی بر زبان رانده که خواننده در جایی دیگر ندیده و نشنیده است.
این کتاب در سه فصل تنظیم شده که فصل اول با عنوان «در محضر پدر»، فصل دوم با عنوان «ورود به جریان مبارزه» و فصل سوم مربوط به «وقایع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی» است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: در منبرها نهج البلاغه را خیلی مطرح میکردم. طبق سفارش پدرم حدود ۳۰ درس از خطبههای نهج البلاغه را حفظ کرده بودم. چون همیشه پدرم سفارش میکرد هر منبری که میروی یک خطبه از خطبههای نهج البلاغه را بخوان. میفرمودند فرمایشات حضرت امیر (ع) برکت دارد. تو هم سعی کن، منبرت را هم متبرک کنی و هم با محتوا صحبت کنی. میگفت با این کار دیگر خودت متکلم وحده نیستی و مردم را خسته نمیکنی. سعی کن در کنار تفسیری که میگویی، نهج البلاغه هم باشد. برای این که صحبتت برای مردم جا بیفتد و حرف هایت اثر کند، در کنار مسائلی که مطرح میکنی چند تا حدیث و حکایاتی از انبیاء و اولیا هم بگنجان.
در فصل سوم کتاب میخوانیم: یکی از حوادث بزرگ برای من در سال ۱۳۶۱ شهادت مصطفی فرزندم بود. جنگ که شروع شد از بندر انزلی هم نیرو به جبههها روانه شد... مجتبی و مصطفی با دیدن شور و اشتیاق جوانان برای رفتن به جبهه ها، اصرار به اعزام داشتند. عضو بسیج هم بودند. گفتند ما هم میخواهیم برویم. گفتم حالا مجتبی سنش بیشتر و آمادهتر است. او را بفرستم. او ۱۷ سالش بود و مصطفی تازه وارد ۱۶ سالگی شده بود. گفتم پسر! شما تازه وارد ۱۶ سالگی شدی. گفت بابا شما جوانان را به رفتن جبههها تشویق میکنید و به مردم میگویید، بچهها را اعزام کنید و جبههها را خالی نگذارید. شما فقط برای بچههای مردم این را توصیه میکنید یا برای بچههای خودتان هم میگویید؟ گفتم ما برای بچههای خودمان هم میگوییم. گفت بابا پس اجازه بدهید من به جبهه بروم.
در بخشی دیگر میخوانیم: کلاسها حدود ۲۲ سال طول کشید و برای هر ارگانی که دعوتم میکردند، ابتدا نیازسنجی میکردم و نیازهایشان را بررسی میکردم. بعدا کلاس را تشکیل میدادیم و پیش میرفتیم. به طور کلی در مورد مسائل فرهنگی و امور تربیتی نظرم این بود که آموزش باید در کنار پرورش باشد. اینها جزو لاینفک همدیگر هستند و باید در کنار هم باشند. ثمرات جلسات به حدی بود که خیلی از مربیها در دبیرستانها و مراکز آموزشی خودشان احساس توفیق میکردند و میگفتند حاج آقا ما از این هفته تا هفته بعد، از این جلسات شارژ میشویم. موضوعات مناسب جلسه را انتخاب میکردم. بعد کاملا دسته بندی و پردارش شده سر جلسه به دانشجویانم تحویل میدادم. خیلی سعی میکردم از موضوعات روز برای جلساتم استفاده کنم.
کتاب مرید روح الله، خاطرات حجت الاسلام سیدمحمدجواد پیشوایی در ۲۵۶ صفحه در ۵۰۰ نسخه و منتشر شده است.