به گزارش حلقه وصل، روز شنبه نهم مرداد امسال زن جوانی در شهر قدس به اداره پلیس رفت و از گمشدن خواهر ۲۶سالهاش نسرین خبر داد. وی گفت: خواهرم کارمند شرکتی است و همیشه صبح برای کار از خانه بیرون میرود و شب بر میگردد. عصر چهارشنبه ششم مرداد از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. ابتدا فکر کردیم به خانه دوستان یا بستگان رفتهاست، چون پیش آمدهبود که شب در خانه دوستانش میماند. آن شب تا صبح منتظرش بودیم و تلفن همراهش هم خاموش بود تا اینکه نگرانش شدیم و به دنبال او گشتیم. ما در این دو روز به همه جا از خانه دوستان و بستگان گرفته تا بیمارستانها و مراکز درمانی سر زدیم، اما خبری از خواهرم پیدا نکردیم. الان احتمال میدهیم برای او اتفاق بدی رخ داده باشد و به همین خاطر به اداره پلیس آمدیم تا کمک کنید خواهرم را پیدا کنیم.
کشف جسد
بدین ترتیب با شکایت زن جوان تیمی از کارآگاهان پلیسآگاهی تهران به دستور قاضی پرونده برای پیدا کردن دختر گمشده وارد عمل شدند.
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت روز جمعه هشتم مرداد قاضی مصطفی واحدی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری۱۷۹ خلیج فارس از کشف جسد دختر ناشناسی در حوالی بزرگراه آزادگان با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی راهی محل شدند.
تیم جنایی در محل حادثه با جسد دختر جوانی روبهرو شدند که آثار ضرب و جرح روی بدنش حکایت از آن داشت، وی در محل دیگری بر اثر کتککاری به قتل رسیده و عامل یا عاملان قتل جسد وی را به این مکان منتقل کردهاند.
سپس جسد دختر ناشناس برای شناسایی هویت و مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد که مأموران پلیس با بررسی پرونده افراد گمشده دریافتند جسد کشف شده شباهتهای زیادی با دختر گمشده به نام نسرین دارد.
بدین ترتیب خانواده نسرین به پزشکی قانونی دعوت شدند و در آنجا جسد دخترشان را شناسایی کردند.
تلفن ناشناس
پس از کشف جسد نسرین، پرونده وی وارد مرحله تازهای شد و کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی برای شناسایی قاتل یا قاتلان وارد عمل شدند.
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه، خواهر مقتول دوباره به اداره پلیس آمد و سرنخ تازهای از عاملان قتل در اختیار مأموران پلیس قرار داد.
وی گفت: دو روز بعد از گمشدن خواهرم پسر جوانی با تلفن همراهم تماس گرفت و جویای احوال نسرین شد. به او گفتم که نسرین دو روز است به خانه برنگشته و وقتی از او سؤال کردم شما چه ارتباطی با نسرین دارید تلفنش را قطع کرد. آن روز به آن تلفن اهمیتی ندادم، اما الان احتمال میدهم که پسر ناشناس در جریان سرنوشت خواهرم بودهاست.
دستگیری پسر ناشناس
با بهدست آمدن این سرنخ مأموران تلفن پسر ناشناس را بررسی کردند که مشخص شد تلفن متعلق به پسرجوانی به نام کامبیز است. از سوی دیگر بررسیهای مأموران پلیس نشان داد کامبیز در همان شرکتی مشغول به کار است که مقتول هم مدتی در آنجا کار میکردهاست. همچنین مشخص شد وی از مدتی قبل با مقتول ارتباط تلفنی و پیامکی داشته است. بنابراین مأموران پلیس کامبیز را به عنوان مظنون حادثه بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.
متهم ابتدا دربازجوییها مدعی شد که نسرین را نمیشناسد و از سرنوشت او بیخبر است، اما در تحقیقات تخصصی لب به اعتراف گشود و مدعی شد که نسرین را با همدستی دو نفر از دوستانش به نامهای احسان و سلمان قتل رساندهاست.
با اعتراف متهم، مأموران پلیس احسان و سلمان را هم بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. سه متهم در بازجوییها به جرم خود اقرار کردند و مدعی شدند که روز حادثه خواهرزاده مقتول هم شاهد ماجرا بوده است.
مهمانی مرموز
کامبیز در توضیح ماجرا گفت: ما سهنفر در شرکتی مشغول به کار بودیم که نسرین و خواهرزادهاش به نام شیلا در آنجا کار میکردند. ارتباط کاری ما باعث رابطه دوستی ما شد و از طرفی هم ما همگی عضو گروه تلگرامی بودیم که تعدادی از دوستان و بچههای محل هم عضو بودند.
از آنجایی که ما با هم همکار بودیم بیشتر با هم ارتباط داشتیم تا اینکه در مهمانی یکی از دوستانمان نسرین و شیلا را هم دعوت کردیم. در آن مهمانی گوشی گرانقیمت یکی از دوستانم گم شد و هیچ یک از مهمان هم قبول نمیکرد که آن گوشی را برداشته است. مدتی گذشت تا اینکه در مهمانی دیگری که نسرین و شیلا باز هم شرکت داشتند گوشی من گم شد. در آن مهمانی احتمال دادم که شیلا یا نسرین گوشی را سرقت کردهاند، اما وقتی با آنها صحبت کردیم قبول نکردند.
شکنجههای مرگبار
چند روزی گذشت و هر چقدر به نسرین و شیلا التماس کردیم که گوشی را پس دهند فایدهای نداشت و آنها سرقت گوشی را انکار میکردند. پس از این من و دو دوستم تصمیم گرفتیم آنها را برباییم و به خانهام ببریم و در آنجا با کتک کاری از آنها اعتراف بگیریم. روز حادثه از شیلا خواستیم به بهانه حرف زدن با خالهاش در بیرون قرار بگذارد. وقتی نسرین از خانهاش بیرون آمد او و شیلا را به زور سوار خودرو کردیم و به خانهام بردیم. در آنجا ما نسرین و شیلا را کتک زدیم، اما احتمال دادیم که نسرین سارق گوشیها باشد و به همین خاطر او را شکنجه دادیم که اعتراف بگیریم، اما هر چقدر او را کتک زدیم قبول نکرد و در نهایت پس از دو روز کتک کاری حالش بد شد. وقتی بیهوش شد خیلی ترسیدیم و پیکرنیمه جان او را با خودرو به بزرگراه آزادگان بردیم و از ترس در آنجا رها کردیم به این امید که رهگذری او را ببیند و به بیمارستان منتقل کند. پس از این من با تلفن خواهر نسرین تماس گرفتم تا جویای احوالش شوم، چون فکر نمیکردم که فوت کردهباشد که بعد فهمیدم او به کام مرگ رفته است. دو متهم دیگر هم در بازجوییها اظهارات کامبیز را تأیید کردند.
دستگیری خواهر زاده مقتول
مأموران پلیس در ادامه شیلا را هم بازداشت کرده و مورد بازجویی قرار دادند. وی در ادعایی گفت: روز حادثه کامبیز و دوستانش از من خواستند با خالهام در بیرون قرار ملاقات بگذارم تا درباره اختلافمان با هم حرف بزنیم. وقتی خالهام به محل قرار آمد آنها ما را به زور ربودند و به خانهای منتقل کردند. در آنجا ما را دو روز شکنجه دادند که خالهام فوت کرد. پس از این مرا تهدید کردند اگر درباره موضوع مرگ خالهام به مأموران پلیس یا خانوادهام حرفی بزنم مرا هم میکشند که از ترس سکوت کردم.
در پایان چهار متهم به دستور بازپرس جنایی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گرفتند.
منبع:روزنامه جوان