حلقه وصل: شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان کرمان در روزهای منتهی به سالگرد شهادت شهیدان رجایی و باهنر اقدام به انتشار خاطراتی کوتاه و خواندنی از زندگی شهید دکتر محمدجواد باهنر به عنوان یکی از مفاخر استان کرد.
در بخشی از این خاطرات در خصوص اهمیت درس در زندگی آن شهید والامقام آمده است:
پول کتاب های دبیرستان پنج تومان و دو قِران( 52 ریال) می شد که پدر با توجه به بضاعت مالی گفتند: «خُب دیگر نمی خواهد درس بخوانی، ما دیگر پول نداریم و لذا کتاب نمی توانم بخرم.... »، نمی دانم از چه طریقی خبر به اخوی در تهران رسیده بود، ایشان نامه ای برای پدر نوشته و خواهش کرده بود که به هر صورت امکان دارد این مبلغ را از کسی قرض بگیرد و ایشان آن را پرداخت می کنند. یک بار ایشان قالیچه افشاری زیر پای خودش را برای والده اش که مریض بود فرستاد و به جای آن خود از حصیری استفاده می کرد.
دستگیری
در فروردین سال 1343 در برنامه های مسجد جامع تهران،از آقای باهنر دعوت کردیم برای سخنرانی بیایند. شب اوّل مأمورین متوجه شدند که فرد جدیدی آمده و مثل اینکه حرف های نو هم می زند. دکتر باهنر خیلی باسلیقه، وارد،خوش بیان، خوش مطلب و گیرا بود.
خلاصه شب دوم متوجه شدیم که انگار سازمان امنیت لشکرکشی کرده و احتمال داشت که او را دستگیر کنند. ایشان آمد مسجد و بعد از سخنرانی برق خاموش شد و باهنر همان پای منبر لباسش را عوض کرد. مأمورین هر چه گشتند دیدند که آقایی در کار نیست. شب دوم، سوم، و بالاخره تا شب هفتم وضع به این منوال بود، دیگر شب آخر ایشان را بین منبر دستگیر کردند و این ابتدای زندانی شدن ایشان بعد ازتبعید حضرت امام(ره) بود.
ساواک
نظر ساواک در مورد باهنر «شیخ باهنر یکی از وُعّاظ افراطی و طرفدار (امام خمینی ره)، مقیم تهران است که در اکثر سخنرانی های خود به صراحت یا کنایه، مطالب تحریک آمیزی بیان می نماید و در سال 1342 به اتهام تحریک افکار عمومی و ایراد مطالب خلاف مصالح کشور دستگیر و به سه ماه حبس تأدیبی محکوم شده است.
شخص مزبور (باهنر) در سال 47 در جلسات هفتگی مسجدهدایت با حضور سیدمحمود طالقانی شرکت میکند که در خلال سخنرانی های خود در مسجد، سخنان اغواکننده ایراد می نماید. با توجه به اینکه بارها به این شخص تذکر داده شده، در وی مؤثر واقع نگردیده و کماکان به رویه ی خود ادامه داده است و انتقاد از وضع مملکتی در اکثر منابر خود می نماید و چندین بار نیز به خاطر همین امر،ممنو ع المنبر گردیده است.
مناعت طبع
دکتر باهنر با اینکه فردی ساده زیست بودند اما از مناعت طبع بلندی برخوردار بود و هیچگاه کسی نمی فهمید که وضع مالی ایشان خوب نیست. در دوران طلبگی روزی یکی از دوستانش، مهمانی را که طلبه بود به منزل مشترک طلبگی آورد. آقای باهنر که مسئول خرید بود انار تازه با ارزش و گران قیمت برای مهمان خرید.
در واقع پول آخر ماه را داده بود؛ به طوری که بعد از اینکه مهمان می رود، دیگر پولی برای آخر ماه نمانده بود. یکی ازدوستان به این عمل ایشان اعتراض می کند و دکتر باهنر در پاسخ می گویند: «ارزش مهمان بالاتر از این حرف ها است و باید برای او سنگ تمام گذاشت» این نمونه هایی از مناعت طبع ایشان است. ایشان گاهی گرسنه می ماند اما آبروی خود را حفظ می کرد. دکتر باهنر در کتمان فقر الگویی بی نظیر بود. همیشه با گردن افراشته، لباس خیلی تمیز و زیبا راه می رفتند.