سرویس حاشیه نگاری _ مرتضی باجلان: ورود زنان به ورزشگاهها یکی از موضوعاتی است که در سالهای اخیر نقل محافل است و مانند بسیاری از مسائل اجتماعی برخی مدافع و برخی مخالف آن هستند. گروهی ورود زنان به ورزشگاهها را حق طبیعی آنان میدانند و معتقدند قانون باید در این زمینه تجدیدنظر کند و گروهی دیگر اذعان میکنند ورزشگاهها محیط مناسبی برای حضور بانوان نیست.
شاید بهتر باشد پیش از آنکه به صحیح و یا قبیح بودن حضور بانوان در ورزشگاهها رای بدهیم، کمی فارغ از هیاهوی رسانهای ناشی از این رویداد، به جوانب موضوع مذکور فکر کنیم. اولین نکتهای که در مورد موضوع ورود زنان به ورزشگاهها به ذهن متبادر میشود این است که اولا این موضوع در فهرستی از حقوق یک بانوی ایرانی دارای چه اولویتی است و دوم اینکه درخواست ورود زنان به ورزشگاهها از سوی چه کسانی مطرح میشود. در حالی در سالهای اخیر از موضوع ورود زنان به ورزشگاهها صحبت شده است و برخی رسانهها و سلبریتیها از آن دفاع کرده و آن را به مهمترین دغدغه بانوان تبدیل کردهاند که امروز اشتغال بانوان علیالخصوص بانوان تحصیلکرده دانشگاهی به معضلی جدی تبدیل شده است و بسیاری از آنها را آزرده خاطر کرده است.
اینکه چرا بسیاری از مطبوعات و یا چهرههای مشهور، رسانه و تریبون خود را به موضوع مهمی همچون اشتغال بانوان دانشگاهی اختصاص نمیدهند و حرفی از آن به میان نمیآورند بسیار قابلتامل است. اینکه یک بازیگر معروف از ورود زنان به ورزشگاه دفاع کند و آن را از مسئولان مطالبه کند و در عین حال نسبت به آسیبهای اجتماعی موجود در جامعه که به مراتب تعداد افراد بیشتری را درگیر خود کرده است، بیتفاوت باشد، بسیار پرمعنا و مفهوم است و پیامهای زیادی را صادر میکند. اینکه یک فوتبالیست مشهور با وجود اینکه سالها در ورزشگاههای مختلفی حضور داشته و بارها و بارها به خاطر اشتباهات سهویاش در جریان بازی، از اهانتها و توهینهای زننده تماشاگران بینصیب نمانده و به خوبی با این فضا آشنا است و از طرفی از حضور بانوان در ورزشگاه دفاع میکند، بسیار قابلتامل است.
بنابراین شاید عاقلانه نباشد که پست اینستاگرامی یا توییتری یک چهره فوتبالی یا یک بازیگر سینما درباره حضور بانوان در ورزشگاه و مانور رسانهها و برخی کاربران ناآگاه فضای مجازی را به عنوان مطالبه اصلی بانوان معرفی کرد. از این فراتر، تجمع تعدادی از بانوان در پشت دربهای استادیوم و درخواست برای حضور در ورزشگاه نیز نمیتواند نشاندهنده این موضوع باشد که در حال حاضر حضور در ورزشگاهها خواسته اصلی بانوان ایرانی است. درواقع میتوان گفت آن چیزی که بین مطالبات اصلی و اولویتدار و مطالبات دستهچندمی همچون ورود زنان به ورزشگاه این است که رسانههای خاص و برخی از سلبریتیها به خوبی برای آن رپرتاژ میروند و موجب مطرح شدن آن میشوند.
از جهتی دیگر، استقبال بانوان از اماکنی که به صورت اختصاصی در اختیار آنها است(مانند بوستانهای اختصاصی بانوان و غیره) نشاندهنده این است که توسعه این اماکن بسیار ضروریتر از حضور آنها در ورزشگاه است. بنابراین خواسته و مطالبه اصلی را باید در آنجا جستجو کرد که بانوان زیادی به دلیل عدمدسترسی به فضایی مناسب برای ورزش کردن و یا سایر تفریحات، مجبور شوند یا در خانه بمانند و یا برای رسیدن به خواسته خود مسافتی طولانی را طی کند و عدهای با مطرح کردن موضوعات کماولویت، موجب به محاق رفتن مطالبات اصلی میشوند.
پیگیری موضوع حضور بانوان در ورزشگاهها به عنوان مطالبه اصلی بانوان آنجا عجیبتر میشود که نگاهی به شبکههای اجتماعی و مطبوعات کشور حاکی از آن است که طرفداران اصلی و درواقع مدافعان حضور بانوان در ورزشگاهها مردان هستند! موضوع آنجا جالب میشود که در روزهایی حرف از حضور بانوان در ورزشگاهها به میان میآید که نگاهی به بازیهای لیگ برتر فوتبال ایران نشان از عدماستقبال تماشاگران از این مسابقات دارد.
در هرصورت به نظر میرسد اگر پرچم مطالبهگری در حوزه بانوان، به جمعی از بانوان نخبه، با دانش کافی و البته دلسوز سپرده شود قطعا نتایج بهتری حاصل خواهد شد به طوری که اولا در تشخیص اولویتها اشتباهات فاحشی رخ نخواهد داد و دوما اینکه با پیگیری و مطالبهگری صحیح و مداوم، مطالبات اولویتدار با درجه احتمال بالاتری به وقوع خواهد پیوست.