به گزارش حلقه وصل، دختران کابل جدای از اشتراک در نوع، چند اشتراک دیگر با ما ایرانیها دارند، با ما همزبان بودند، همسایه جغرافیایی ما و مسلمان شیعه بودند و اگر هیچکدام از اینها هم نبودند، کودک و انسانبودنشان کافی بود تا دل هر مدعی انساندوستی را به واکنش وادارد و قتلعام وحشیانه آنها را محکوم کند، اما مثل همیشه اغلب سلبریتیهای ایرانی یا ترجیح دادند این جنایت را نبینند و برای آن مرثیه نخوانند یا با چندین روز تأخیر و پس از سبک سنگین کردن واکنشی معمولی از خود بروز دهند.
گاهی اوقات جنایات و کشتار بیرحمانهای که در نقاط مختلف دنیا رخ میدهند- مثل انفجار تروریستی مقابل مدرسه سیدالشهدای کابل- سنجه و سنگ محکی میشود برای رسوا شدن برخی مدعیان حقوق بشر؛ مدعیانی مثل برخی سلبریتیهای وطنی که تلاش زیادی برای ادراکسازی گزاره جهان وطنی مورد پسندشان در بین مردم دارند. شنبه هفته گذشته مدرسه دخترانه سیدالشهدای غرب کابل هدف حمله خودروی بمبگذاری شده قرار گرفت و ۵۵ نفر که بیشترین آنها دانشآموزان دختر این مدرسه بودند، کشته و ۱۵۱ تن دیگر هم زخمی شدند.
واقعیت این خبر دامنه بسیار وسیعتری از جغرافیای کشور افغانستان و شهر کابل را دربرگرفت، در واقع زمینهساز وجداننمایی و تبلی السرائری شد برای کسانی که همچنان در نگاهشان دنیا و مردمانش در یک تقسیمبندی متفرعنانه در سه سطح جهان اول، دوم و سوم تئوریزه شدهاند. در واقع سلبریتی جماعت، کعبه آمال و آرزوهایش در حالتی چرخان و ژلهای بنا گذاشته شده تا حسب یک عهد نانوشته بین آنها و سلسلهگردانهای غربی نسبت به اتفاقات واکنش نشان بدهند. مثلاً مهم است که هدف انفجار و اقدام تروریستی مردم فرانسه، انگلیس یا ایتالیا و امریکا و غربیهای مو بور و چشم آبی باشد یا مردمان مظلوم و بیپناه کشورهایی مانند یمن، افغانستان، پاکستان، عراق، لیبی، سوریه و فلسطین و امثالهم! چه اینکه محل و جغرافیای وقوع انفجار و کشتار در نوع و سطح واکنش آنها نقش حیاتی دارد، حتی در مواردی کیش و مذهب مردم مورد حمله قرار گرفته شده هم لحاظ میشود! یعنی حقوق بشر و نوعدوستی و انسانیت بشرطها و شروطها!
مثلاً اگر انفجار تروریستی در مقابل یک مدرسه مسلمان به اسم سیدالشهدا و در منطقهای شیعهنشین و فقیر اتفاق افتاده باشد، خیلی نیاز به واکنش فوری، تقبیح تروریست و حامیانشان و گرفتن مجلس شمع روشنکنی و اینگونه مسائل ندارد و اگر چند روز تا یک هفته هم واکنشی نداشته باشند، اهمیتی ندارد، چون بالاخره باید منتظر بمانند تا مشاوران صدیق و دلسوزان شهرت و تابعیت و درآمد آنها مسائل و موقعیت را تحلیل و بررسی و بهترین پیشنهادات را ارائه کنند تا در مرحله بعد و پس از استمزاج از دیگر همسلبریتیهای دیگر بر سر یکی از گزارههای ارائه شده توافق کرده و آن را در صفحات شخصیشان منتشر کنند!
بالاخره واکنش باید عقلایی باشد و با بررسی جوانب امر (از به خطر افتادن تابعیت و ویزا تا منافع شخصی و جریانی خودشان و خانوادههایشان که در برخی کشورهای خاص سکونت دارند) مورد توجه ویژه قرار بگیرد تا خدایی ناکرده واکنش آنها تبعات منفی در پی نداشته باشد و موجبات ناراحتی مواجب نویسان را ایجاد نکند، مثلاً چند سال است که مردم یمن تحت وحشیانهترین اقدامات نظامی و تحریمهای ضدانسانی کشورهایی مثل امارات و عربستان سعودی با حمایت و پشتیبانی کشورهای غربی قرار دارند و دریغ از یک استوری!؟ یا مثلاً چند روز است که مردم مظلوم و بیدفاع باریکه غزه در کشور فلسطین مورد حمله وحشیانه صهیونیستهای بزدل و کودککش قرار گرفتهاند و کسی از این جماعت به این جمعبندی نرسیده که عکسی، جملهای یا کلمهای علیه وحشیگری و درندهخویی صهیونیستهای مورد حمایت ایالات متحده، فرانسه، انگلیس، آلمان و... بر زبان نیاوردهاند!
حالا تصور کنید در یکی از کشورهای اروپایی و غربی اتفاقی در مقیاس میلیونها بار کمتر از آنچه در افغانستان، سوریه، عراق و یمن در جریان است رخ بدهد، سیل شمعهای انساندوستی و محکومیت گرفتن جان انسانها (که صرفنظر از رنگ و نژاد و دین و جغرافیا امری مذموم و غیرقابل توجیه است) از سوی همین افراد فضای مجازی و جلوی سفارتخانههای آنها را در بر میگیرد. این همان خفقان مدرنی است که جهان را در سه سطح تعریف کرده است و منادیان این تفکر میگویند حقوق بشر و انسانیت و نوع دوستی به شرط رنگ چشم و جغرافیا!