حلقه وصل، شخصیت «افشین» یکی از ماموران امنیتی و مسئول تیم مبارزه با مفاسد اقتصادی «خانه امن»، بین مخاطبان حسابی به چشم آمده است. امین زندگانی بازیگر نقش افشین در گفت و گو با روزنامه خراسان گفت: در دوره بازنشستگی به نقش افشین افتخار خواهم کرد. معتقدم یک بازیگر شاید تعداد کار زیادی در مدت بازیگری اش انجام دهد، ولی تعداد نقشهایی که تاثیرگذار و ماندگار باشند شاید به سختی از تعداد انگشتان یک دست فراتر بروند.
امین زندگانی از چالش بازی در نقش امنیتی می گوید: متاسفانه در چنین کارهایی خیلی نمیتوانی شخصیتهای واقعی را پیدا کنی و بیشتر به فیلم نامه و صحبتهایی که با احمد معظمی و مشاور کار داشتم، رجوع کردم. جاهایی به تفاهم میرسیدیم و گاهی من نظر میدادم و تعامل خوبی داشتیم. احمد هم شهامت به خرج و اجازه داد جاهایی متفاوت به این شخصیت نگاه کنم و این موضوع سبب شد شخصیت «افشین» اندکی دورتر از تصویرهای همیشگی از چنین مامورهایی باشد.
ویژگی های نقش امنیتی افشین باعث شده تا این نقش را به یکی از شهدای سرباز گمنام امام زمان (عج) به نام شهید سید علی حسینی، نسبت دهند. شهیدی که حتی نام محل شهادتش نامعلوم است و روی سنگ مزارش نوشته شده:
محل شهادت: بلاد کفر
شهید «سید علی حسینی» سرباز گمنام امام زمان (عج)، فرزند شهید «سید ابوالقاسم حسینی» شهید دوران جنگ تحمیلی است. او متولد یکم بهمن ماه ۱۳۴۱ و از سربازان گمنام امام زمان (عج) بود که طی ماموریتی که در خارج از کشور بسر میبرد، دستگیر شده و در تاریخ بیست وسوم دی ماه ۱۳۹۲ به شهادت رسید. مزار او در قطعه ۲۶ بهشت زهرای تهران است.
«معصومه عبدی» همسر شهید حسینی گفتگویی با خبرنگار نوید شاهد در سال ۹۸ داشت.
این همسر شهید گفت: شهید حسینی، در زمان حیات خود، ارادت زیادی به شهدای گمنام داشت و اکنون نیز مزارش در قطعهای از بهشت زهرا (س) است که بیشترین شهید گمنام را دارد. پدر همسرم نیز در قطعه ۲۴ شهدای بهشت زهرا (س) دفن شده است و او نیز از شهدای دفاع مقدس است. از این رو، ما همیشه تردد زیادی به بهشت زهرا (س) داشتیم. وقتی بر سر مزار پدرش و دیگر شهدا میرفتیم، همسرم همیشه میگفت: جای من اینجا خالی است. طی مدت پنج سالی که همسرم به شهادت رسیده، از بابت فقدان او هنوز متاثریم، اما از بابت اینکه خودش به آرزویش رسید، خوشحالیم.
وی خاطرنشان کرد: شهید حسینی به واسطه شغل و خدمتش به وطن، همیشه در ماموریتهای پُرخطر شرکت داشت. او مدتی را در غربت و اسارت بسر میبرد. به عقیده من، رنجی که شهید حسینی در راه خدا و پاسداری از وطن کشید، به درجات او میافزاید و توفیقی بود که نصیب او شد.
خانم عبدی ادامه داد: او به ماموریت رفت و سه هفته بعد از دستگیری، خبر شهادتش آمد. سوالهای زیادی درباره شهادت همسرم، برای من و فرزندانم بی جواب باقی مانده است.
وی درباره ویژگیهای اخلاقی این شهید گفت: شناختی که سالها زندگی با او به من داد، این بود که او اصلا اهل دنیا نبوده و فردی کاملا وارسته بود. هیچ تعلق خاطر دنیوی در وجود او ندیدم. بسیار متواضع و امانتدار بود. بسیار محفوظ به حیا بود. علیرغم موقعیت و مرتبه کاری بالایی که داشت، هرگز اهل هیاهو و دیده شدن نبود. زیرا این افراد هرچقدر از نظر اداری، دارای پُست و مقام و درجه باشند، بازهم همان سربازان ساده و گمنام امام زمان (عج) هستند. به انجام تکالیف دینی اش بسیار مقید بود و حتی در ماموریتهایی که در ماه مبارک رمضان میرفت، روزه اش را کامل میگرفت و میگفت: طاقت ندارم به خاطر کار و ماموریت، روزه ام را بشکنم. شاید یکی از علتهایی که شهادت قسمتش شد، همین خصوصیات اخلاقی باشد.
این همسر شهید، درباره سی سال زندگی مشترکش گفت: ما تیرماه سال ۱۳۶۲ ازدواج کردیم و حاصل این زندگی، ۲ دختر و ۲ پسر است. البته سی سال زندگی مشترک، بیشتر در کلام است. زندگی واقعی من با او کمتر از این حرفها بود، زیرا شهید حسینی به خاطر شغلش، حضور کمرنگی در خانه داشت و همیشه فرصتها برای اینکه در خانه و در کنار من و فرزندانم حضور داشته باشد، کم بود.
خانم عبدی درباره آنچه که شهید حسینی و امثال او را ترغیب میکرد تا زندگی خود را در چنین مسیری پیش ببرند، گفت: این موضوع به ایدهها و افکار این سربازان گمنام، بازمی گردد. از ابتدای شکل گیری این نهاد، این سربازان به شدت پیرو خط امام خمینی (ره) بودند و انگیزه اصلی این افراد، حفظ وطن از تجاوز دشمن، دوری از بی بندوباری و فسادهای گوناگون بود. در سالهای اخیر پیش از شهادت، شهید حسینی از تغییر آرمانها، کمرنگ شدن خط و مشی امام خمینی (ره)، فراموش شدن اصل درستکاری و خدمت به مردم در مسئولان، بی توجه شدن به آسایش و رفاه مردم، خیلی ناراحت بود و بارها میگفت؛ ما از آرمانهای اولیه انقلابمان بسیار دور شده ایم.
این همسر شهید افزود: شهید حسینی بسیار مقید به خط امام خمینی (ره) بود. حتی در دوران جنگ تحمیلی، بارها میخواست وارد میدان نبرد شود، اما به او اجازه نمیدادند و میگفتند کاری که شما انجام میدهید برای کشور، کمتر از سربازان میدان جنگ نیست. اما با این حال، شهید حسینی در سه عملیات جنگ هم شرکت کرد.
وی درباره خاطرات زندگی اش با شهید حسینی گفت: طی سی سال زندگی، مدام از ما خداحافظی میکرد و به ماموریت میرفت که سراسر خاطره همراه با اضطراب بود. در خداحافظی آخرین سفرش، فکر نمیکردم که این آخرین دیدار ما باشد. ذهن من پر از خاطرات مختلف از زندگی با ایشان است. گاهی خاطراتی هستند که ماندگارتر میشوند. یکی از چیزهایی که همیشه در ذهن من مانده، اهمیت فوق العادهای بود که همسرم برای دخترانش قائل میشد و محبت ویژهای به دو دخترش داشت. وقتی من توجه خاص و حمایت او را به دخترانم میدیدم، برایم شیرین بود. حال تصور کنید از دست دادن پدر برای دختران من چقدر سخت است.
همسر شهید در پایان گفت: در این پنج سالی که همسرم شهید شد مشکلات زیادی داشتیم، اما راضی به رضای الهی هستیم. از دست دادن یک عضو خانواده از یک سو و جوّ جامعه از سویی دیگر، ما را ناراحت میکند. برخی در جامعه، تصورشان این است که خانوادههای شهید، از خدمات بنیاد و سهمیه دانشگاه و ... سوء استفاده میکنند. گاهی این حرفها دل انسان را به درد میآورد. زیرا ما عزیزترین عضو خانواده خود را از دست داده ایم و خلاء او هرگز با هیچ کمک مادی جبران نمیشود. حتی با گذشت زمان، جای خالی او بیشتر حس میشود. البته شهدا از نظر معنوی خانواده خود را همراهی میکنند و تنها نبود فیزیکی آنها باعث ناراحتی خانواده است. ما بارها این حس را داشته ایم که او در کنار خانواده است و کمک میکند.