سرویس حاشیه نگاری: با توجه به اینکه شوارهای شهر روزهای آخر چهارمین دوره خود را طی می کنند و در آستانه انتخابات شورای شهر هستیم، نگاهی داشتهایم به عملکرد شورای شهر تهران در حوزه فرهنگ و کارنامه فرهنگی شورای شهر را در گفتگو با میکائیل دیانی دانشجوی دکتری مدیریت رسانه و فعال فرهنگی و رسانهای کشورمان مورد بررسی قرار دادهایم.
متن این گفتگو را در ادامه خواهید خواند:
آقای دیانی شما به عنوان یک فعال فرهنگی و رسانهای درباره عملکرد فرهنگی شواری شهر را در این دوره که روزهای آخر خود را سپری میکند، چگونه ارزیابی میکنید؟
عملکرد فرهنگی شورای شهر که به طبع آن عملکرد فرهنگی شهرداری را هم شامل میشود را میتوان در دو حوزه تقسیمبندی کرد. یک حوزه، حوزه لجستیک و بحث سختافزاری حوزه فرهنگی است و یک حوزه، حوزه نرمافزاری و عقبه اصل فعالیت فرهنگی است که میشود مد نظر قرار داد.
شاید در نگاه اول بشود گفت که شهرداری تهران که زیر نظر شورای شهر تهران هست در حوزه ساخت سختافزار فرهنگی تا حدودی توانسته است فعال عمل کند، به عنوان مثال بالابردن تعداد سینماها و تعداد صندلیهای سینما، یک نقطه مثبتی در عملکرد فرهنگی شهرداری و شورای شهرداری باشد. اما آنچه که به نظر میرسد غفلت خیلی بزرگی از آن صورت گرفته است و ما امروز داریم کمکم بخشی از این آسیب را مشاهده میکنیم، بحث نرمافزاری فرهنگی و بحث سبک زندگی است که به نظر میرسد شورای شهر بواسطه فعالیتهای سیاسی و سیاسیکاریهایی که در آن در طی چند سال گذشته صورت گرفته است، نسبت به آنها غفلت کرده است و امروز مسئله آسیبهای اجتماعی که دامنگیر جمهوری اسلامی شده است و به طریق اولی در تهران خودش را نشان میدهد، ناظر بر عدم فعالیت فرهنگی است که در حوزه مدیریت شهری صورت گرفته است.
ما امروز با چالشهای بزرگی مثل مسئله حاشیهنشینی، مسئله کودکان کار، مسئله فقر اجتماعی و فرهنگی مواجه هستیم که اینها نشان از آن دارد که مدیریت شهری تهران در حوزه فرهنگی و در حوزه سبک زندگی و فرهنگسازی به شدت عقب مانده است و اگر قرار است که دوره جدید روی مسئلهای تمرکز کند به نظر میرسد بجای ساخت و سازهای بیرویهای که دارد صورت میگیرد، باید که هزینهها در حوزه مسائل فرهنگی و درحوزه تغییر سبک زندگی مردم تهران صورت گیرد.
ما امروز شاهد این هستیم که جامعه تهرانی به شدت و با سرعت خیلی بالایی دارد به سمت مدرنشدن پیش میرود و ما با پدیدههایی مواجه هستیم که نشان میدهد مسئله عاطفی و شکاف و خلاء عاطفی در جامعه تهران به شدت پررنگ است و اینها نشان میدهد که اگر قرار است اقدامی صورت گیرد، در حوزه فرهنگی و در حوزه مقابله با این تغییر فرهنگ سنتی جامعه باید صورت گیرد.
ما در چهار سال گذشته چند پدیده داشتیم که آن پدیدهها را میتوان بصورت خاص مورد اشاره قرار داد که همین نشان از تغییر سبک زندگی دارد. یکی از آنها مسئله پدیده پاشایی بود. آن حجم گسترده حضور افراد در تشیع جنازه آقای پاشایی و آن واکنشهای احساسی شدید نشان میدهد که جامعه تهرانی در خلاء شدید عاطفی قرار دارد و این خلاء شدید عاطفی شدید تاثیر همان تغییر فرهنگ زندگی مردم تهران دارد صورت میگیرد که مدیریت شهر تهران و شورای شهر تهران، برنامهای درباره آن نداشته است.
مسئله دوم درباره دیوار مهربانی بود که واکنشی به همین خلاء عاطفی بود که در شهر تهران دارد صورت میگیرد و جامعه تهران و مدیریت شهری تهران برای آن برنامهای نداشته است.
دیوار مهربانی و رابطهاش با این خلاء عاطفی را بیشتر توضیح دهید؟
وقتی که دیوار مهربانی بوجود میآید و گرایش به سمت دیوار مهربانی در یک مقطعی بالا میرود و دوباره فروکش میکند، نشان میدهد که جامعه تهرانی که نمیتواند عاطفه خودش را تخلیه کند با یک رنگی چون دیوار مهربانی به هیجان و غلیان میآید و چون رفتارهایش، رفتارهایی احساسی است و تنها تخلیه روانی قرار است صورت بگیرد خیلی سریع هم فروکش میکند. این بواسطه آن است که نگاه مستمر و دینی فرهنگی ایرانی اسلامی که کمکرسانی را جزو ذات انسانیت میداند دارد فراموش میشود و چون فرد تهرانی به سمت فردگرایی غربی و منفعتطلبی و سودگرایی غربی میرود، برایش قابل هضم و قابل انتفاع نیست که فعالیت مستمر مثلا خیرهای داشته باشد و دنبال این بزنگاهها است. این نشان میدهد که در حوزه فرهنگی ما نتوانستیم آن فرهنگ ایرانی اسلامی را به درستی در نظام شهریمان پیاده کنیم.
اما علاوه بر این چند مسئله بیتوجهی به نظام فرهنگی و ساختار فرهنگی جامعه اسلامی را هم باید مورد توجه قرار دهیم. بیتوجهی به وجوه خانواده، مسجد و مدرسه که سه ضلع فرهنگساز جامعه دینی است، در نظام شهری تهران مورد توجه قرار نگرفته است و همین مسئله را شما میتوانید مشاهده کنید که جایی مثل مسجد که مأمن و پایگاه فرهنگساز جامعه اسلامی است امروز در حوزه فرهنگی تقریبا تعطیل است و شورای شهر تهران هم نتوانسته است اقدام قابل توجهی را برای این موضوع انجام دهد و حتی یک خطایی که در شورای شهر دارد صورت میگیرد، این است که همه فعالیتهای فرهنگی موجود را به سمت فرهنگسراها و نهادهایی دارد سوق میدهد که عمدتا فعالیتهای در چارچوب فرهنگی ایرانی اسلامی در آنها کمتر دیده میشود.
مثل همان سرای محلههاکه الان دارد فعالیت فرهنگی محلهها را بجای مسجد به سرای محلهها میبرد؟
کاملا درست است، و حالا ما شاهد آن هستیم که دیگر آن نگاه فرهنگی اصیل هم صورت نمیگیرد. بعنوان مثال مهمترین فعالیت فرهنگی که در ایام تابستان و ایام بهار در سرای محلهها ترتیب داده میشود برای اینکه نشاط فرهنگی در محله ها صورت گیرد این است که ما یک گروه موزیسینی بیاوریم در پارک محله و اهالی محله را جمع کنیم و مثلا نشاط ایجاد کنیم. در صورتی که این کار غیر از تضاد فرهنگی با فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی نتیجه دیگری ندارد.
به نظر شما افرادی که چهرههای تقریبا فرهنگی دارند یا ادعای فرهنگی در شورای شهر داشتند مثلا آقای مختاباد یا آقای مسجد جامعی، این افراد عملکرد فرهنگی تاثیرگذار داشتهاند؟
به نظر افرادی که وارد شورای شهر چهارم شدند پیش از آنکه با نگاه کارآمدی و نگاه مدیریت شهری به آنها رای داده شده باشد، با نگاه سلبریتیبودن و ستارهبودن به آنها رای داده شده است که نمونه بارزش، ورزشکاران و اهالی فرهنگی مثل خود آقای مختاباد بودند و آن چیزی که ما در این چهار سال از آنها دیدیم فعالیت کارآمد از جهت مدیریت شهری جامعه نبود اما میشود از بعضی از این افراد انتقاد پررنگتری هم کرد و آن سیاسیکاری و رفتارهای سیاسی که انجام دادند که نمونهاش مسجد جامعی که در این چهار سال گذشته در شورای شهر است و در نهایت توهینی که ایشان به رای ملت کردند. با رای ملت وارد شورای شهر شدند اما مقام دولتی را ارجح دانستند و از رای ملت استعفا دادند.
الان برای چهار سال آیندهای که شورای شهر جدید قرار است انخاب شود به نظر شما در حوزه فرهنگی چه انتظاراتی باید وجود داشته باشد برای شورای شهر، ملاکی که برای انتخاب افراد باشد از دیدگاه فرهنگی چیست؟
مسئله این است که در شورای شهر صرفا فرهنگی بودن اهمیت ندارد. شما باید به کسی رای دهید که علاوه بر اینکه شناخت از عرصه فرهنگی دارد، شناخت از مدیریت شهری و سیاستگذاری در حوزه مدیریت شهری هم داشته باشد.
آن چیزی که باید ملاک قرار گیرد برای مسئله انتخاب باید این باشد که فرد علاوه بر تخصص در یک حوزه بصورت عام، تخصص در حوزه مدیریت شهری را هم داشته باشد.
مسئله دیگری هم که وجود دارد باید به کسانی رای دهند که دغدغه و برنامه در حوزه فرهنگی مدیریت شهری داشته باشد. بعنوان مثال برنامه در حوزه فعالسازی مساجد، فعالسازی مدارس، فعالسازی خانوادهها بعنوان نهاد اصلی شهر، اینها باید به کسانی رای دهند که در تغییر و تحول نظام فرهنگی شهر بتوانند موثر باشند که ما گرایش و مسیر غربیشدنی که داریم به سرعت طی میکنیم را کند کنند و فرمان مسیر را به سمت فرهنگ ایرانی اسلامی بچرخانند.
یک مسئلهای که اشاره کردید سه ضلع تربیتی مادر و مسجد و مدرسه بود، شما عملکرد شورای شهر در مورد مسجد را اشاره کردید، در حوزه مدرسه و خانواده در طی این چهار سال عملکرد شورا چطور بود؟
اساسا به نظرم شورای شهر برنامهای را در خصوص مدارس و حوزه خانوادهها نداشته است و آن چیزی هم که در سرای محلهها دارد اتفاق میافتد بیش از اینکه اصالت دادن به نهاد خانواده باشد، کلاسهایی است که خارج از سرای محله هم قابلیت برگزاریش وجود داشته است. بعنوان مثال کلاس آشپزی و کلاس خیاطی و غیره چیزهایی نیست که ما بعنوان نظام فرهنگساز از نهادهای فرهنگی شهری و شورای شهر انتظار داریم، آن چیزی که به خانواده اصالت دهد و فرهنگ ایرانی اسلامی را بتواند مورد توجه قرار دهد ما در این مسائل ندیدیم.
علاوه بر اینها با آسیبها و معظلاتی هم که زنان در حوزه شهری مواجه بودند برخورد مناسبی نشده است. برای مثال ما یک قشر عظیمی را داریم تحت عنوان زنان سرپرست خانوار، اما برای این زنان سرپرست خانوار هیچ برنامهای در شورای شهر تعبیه نشده است و حتی خیلی از این افراد به خود بنده هم رجوع کردند که شما بعنوان فعالین فرهنگی جامعه باید که حرفی درباره ما بزنید که هم کار میکنیم و هم خانهداری میکنیم و هم نقش مادری را داریم، اما جامعه نسبت به ما بیتفاوت است.
در قانون تشکیل شورای شهر و یا فلسفه بوجود آمدن شورای شهر مسائل فرهنگی وجود داشته است؟ ممکن است ما مطالبهای داشته باشیم از اعضای شورای شهر ولی آنها بگویند وظیفه ما رسیدگی به معظلات فرهنگی نیست و ما فقط مدیریت شهری و کارهای عمرانی را عهدهداریم؟
اتفاقا همان چارچوبها و وظایفی که ما برای مجلس شورای اسلامی بصورت کلان داریم که در سطح کلان در سطح کشور دارد قانونگذاری میکند، ما همان حدود و اختیارات را هم در شورای شهرها داریم که قانونگذاری برای داخل شهر میکند.
اولین بند قانونی اساسی شورای شهر این است که سیاستگذاری و برنامهریزی در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و بهداشت و سلامت شهری یعنی در اولین گام سیاستگذاری و قانونگذاری در این حوزه در شورای شهر درنظر گرفته شده است و در بند دوم آورده شده است که نظارت بر حسن انجام و عملکرد همین حوزهها در شهرداریها. یعنی شورای شهر هم باید در این حوزه قانون وضع کند و هم نظارت بر حسن انجام آن قانون را. اما ما در هر دو حالتش در شورای شهر داریم خلاء را میبینیم.