حجتالاسلام دسمی مبدع و مبتکر طرح حلقه های صالحین درباره نسبت بین تربیت و آموزش بیان داشت: در تمثیل شبیه به ریل قطار و قطار هستند. این قطار است که روی ریل قطار قرار میگیرد. ریل قطار سه حالت با قطار دارد؛ هم قبل از قطار است، هم حین قطار است و هم بعد از قطار. ارتباط تربیت با آموزش هم همینطور است. تربیت همان ریل و آموزش همان قطار است. تربیت هم قبل از آموزش است، هم حین آموزش است و هم بعد از آموزش.
وی ادامه داد: تربیت قبل از آموزش برای آموزش ایجاد عطش و رغبت میکند؛ یعنی اگر مجموعههای آموزشی ما بخواهند موفق باشند، بدون تربیت نمیتوانند موفق باشند و مجبورند برای آموزشهای خود به روشهای تربیتی ایجاد عطش و رغبت کنند. الان خیلی از مجموعهها میگویند که ما کلاس میگذاریم، ولی افراد رغبت نمیکنند که به این کلاسها بیایند. احکام، قرآن، تاریخ اسلام، بحثهای عقایدی و... میگذاریم، ولی افراد استقبال نمیکنند! درست است. چرا باید استقبال کنند؟ چه عطشی نسبت به آن دارند؟ چه ضرورتی برایش جا افتاده است؟
دسمی با بیان این ضربالمثل که، هر کسی به یک دلیل زندگی میکند و به یک دلیل میمیرد، گفت: این ضرب المثل معنیاش این است که کسی که به هزار دلیل زندگی میکند، به یک دلیل نمیمیرد و باید برای مردنش هزار دلیل بهوجود بیاید. کسی که کاری را به یک دلیل انجام میدهد، با یک مانع هم پس میزند، اما کسی که کاری را به هزار دلیل انجام میدهد، با یکیدو مانع پس نمیزند. باید در مسیرش هزار مانع بهوجود بیاید تا از کارش عقبنشینی کند. این نگاه عطش و رغبت لازم دارد و این عطش و رغبت باید ایجاد شود.
وی درباره روش های ایجاد عطش تاکید کرد: روش ایجاد عطش در افراد یک مسئله فوقالعاده تعیینکنندهای است. آموزش فرٌار است، مسائل دینی و اعتقادی با آموزش باقی نمیماند. روایت داریم که پیامبر اکرم(ص) فرمودند که وقتی در جلسه مینشینید، حتما بنویسید. علم را باید نوشت، والا از ذهن شما میرود. این نکتهای است که حتما باید آن را به متربیان یاد داد. حتما به متربیان بگویید که در جلسه یک دفتر یادداشت به همراه داشته باشند که بتوانند مطالب را بنویسند و بعد روی این مطالب فکر کنند. نفس نوشتن و تامل کردن روی مطلب اتفاق خیلی مهمی است. لذا در مرحله اول باید کاری کرد که تربیت، آموزشها را تثبیت کند. در مرحله دوم، آموزشهایی که داده شده از دست نرود. مرحلة سوم هم آموزهها را تبدیل به رفتار کند. رفتار، قوة هاضمة علم است. اگر در رفتار تعقیب علم اتفاق نیفتد، علم از دست میرود و ممکن است تبدیل به ضدخودش شود. کسی که دائما به او مطلب داده میشود، دائما حرف میشنود و بعد تناسبی بین شنیدهها و رفتارش برقرار نمیشود، فرار خواهد کرد. اگر در چنین شرایطی به متربی خودمان مطلب بدهیم، او را فراری خواهیم داد.
این استاد حوزه با اشاره به این آسیب که ابتدا متربیان زیادی به مجموعه مراجعه می کنند و بعد از گذشت مدتی شاهد ریزش آنها هستیم گفت: دلیل ریزش افراد همین مسئله است که بین شنیدهها و رفتار تناسب برقرار نمیشود. اگر تناسب رفتاری ایجاد شد، ریزشها به حداقل میرسد. اما اگر 70 درصد مطالب ما به رفتار و 30 درصد آن به مطلب دادن برگردد، طبیعتا ثبات و تثبیت خوبی برای افراد ایجاد خواهد شد.