
هشتم مهرماه روز مولانا نامگذاری شده است و این بهانهای است برای آشنایی با شخصیتی فراملی و جهانی که خود میگوید: «این جهان وان جهان مرا مطلب/کاین دو گم شد در آن جهان که منم.»
مثنوی هفتاد من میشود اگر از حرف و حدیثهایی بگوییم که بر آستان جلالالدین بلخی، نجوا میکنند. ملای روم موافق و مخالف فراوان دارد و چون مثنوی معنوی او اشعار تعلیمیاش را دربرمیگیرد نفرین گویانش زبان به تکفیر ملا هم گشودهاند؛ کلامیان میگویند اشعری مسلک است و برای شیعه، افکاری مسموم دارد حال آنکه فقیه فیلسوفی چون جوادی آملی این کوتاه نظری را میفهمد و میفرماید: «ممكن است فردي دربارة معرفت ديني و يا عرفاني برخي از مشاهير اين علوم، اظهار نظر كرده و با مشاهدة اشعار و آثار فردي، همچون ملاّي رومي اين گونه حكم كند كه معرفت او معرفتي اشعري ـ افلاطوني است. علّت اين قضا و داوري ناصواب، ناآگاهي نسبت به مفاهيم و معاني بلندي است كه ملاّي رومي در مثنوي و ديگر آثار خود، اظهار نظر ميكند»
فقیهانی نیز او را صوفی ضالّ مضلّ میداند که نباید اشعارش را خواند یا دربارهاش اثری آفرید؛ نمونهاش را در ساخت مجموعه تلویزیونی «جلالالدین» دیدیم که با مخالفت چندتن از مراجع روبهرو شد؛ اما جناب جلالالدین موافقان فراوانی هم در میان عارفان و شریعتمداران دارد.
قاطبه علمای آشنا با عرفان و ادب، ستاینده اویند و در پیشانی آنها، بزرگانی چون امام خمینی، امام خامنهای، سیدعلی قاضی و علامه طباطبایی هستند. شاید بارزترین مدحی که از مولوی شده را حضرت آقا دارند آنگاه که بر مقدمه مثنوی معنوی، مهر صحه مینهند و میفرمایند: «اگر فرض کنید کسی به دیوان شمس به خاطر زبان مخصوص و حالت مخصوصش دسترسی نداشته باشد که خیلی از ماها دسترسی نداریم و اگر آن را کسی یک قدری دوردست بداند، مثنوی، مثنوی؛ که خودش میگوید: و هو اصول اصول اصول الدین. واقعاً اعتقاد من هم همین است. یک وقتی مرحوم آقای مطهری از من پرسیدند: نظر شما راجع به مثنوی چیست؟ همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوی همین است که خودش گفته: و هو اصول ... . ایشان گفت کاملاً درست است، من هم عقیدهام همین است. در جایی دیگر بیان میدارند: «مثنوی مولوی هم یک گنجینهای از همین افکار الهی و معارف الهی است.»
از اظهارات موافقان و مخالفان که بگذریم باید اذعان کرد آن ظرفیتی که آثار مولانا دارد همچنان مغفول است و برای فرهنگ پرپیشینه ایرانی آسیبی جدی است که معدن و منبع آن؛ یعنی مثنوی معنوی که توان پنهان فراوانی برای ایجاد موج معرفتی و اخلاقی دارد هنوز هم در کتابخانهها خاک میخورد و گذر دهر افسونگر، روز به روز میل و علاقه جامعه ما را به میراث بیبدیل خود کمتر میکند. تمدن غرب و مظاهرش، میتازند و ذائقه فرزندان ایران را تغییر میدهند.
استاد شفیعی کدکنی میگوید: «مثنوی معنوی حضرت مولانا بزرگترین حماسۀ روحانی بشریّت است که خداوند برای جاودانه کردنِ فرهنگ ایرانی آن را به زبان پارسی هدیه کرده است.» اما ویژگی قرائتپذیری و البته سهل و ممتنع بودن شعر مولانا که خود خوانشهای متعدد در هر بار خواندن را در پی دارد به اضافه فضای غبارآلود متحجر زمانه او و ملاحظات زمانه باعث شده است مخالفان ملا به شواهدی از اشعار او استناد کنند تا وی را از دایره شرع بیرون اندازند و سنگی بزرگ برای ترویج آثارش قرار دهند. خداوند هدایتمان کند تا وقتی از فضیلت و ضرورت تبلیغ دین میگوییم از سویی دیگر بازوان نشر و ابلاغ آن را نبندیم.