بحثمان را با مفهوم تعظیم شعائر باید شروع کنیم. «ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب»ِ من ملاک اینکه چه کسی ملزم به تعظیم شعائر هست و چه کسی نیست، تقوا قرار میدهم. تعظیم شعائر فیالجمله واجب است و اصل قضیه را نمیشود تعطیل کرد؛ ولی خب برخی اعمالش مستحب و برخی واجب است. من فکر میکنم اولین مفهومی که در پرونده محرم باید در موردش تأمل کنیم قضیه تعظیم شعائر است. آیا شعائر تعطیل میشوند؟! پاسخ ما منفی است. تعلیق هم نمیشود کرد؛ اما آیا همیشه تعظیم شعائر بر یک اصول است و با یک شرایط انجام میشود؟ پاسخ، منفی است. البته اگر کسی بتواند شعائر را تدبیر کند و تنظیم کند، طبیعتاً میتواند تعظیم کند.
در گام بعد یک مسئله دیگر وجود دارد و آن این است که آیا تعظیم شعائر الزاماً همواره با تجمع و تراکم همراه است؟ اگر قرار است محرم متراکم نباشد، باید تعطیل کنیم چون از معنای خودش ساقط میشود؟ چنین حرفهایی گفته شده و در عمل هم چنین کارهایی انجام شده است؛ ما میتوانستیم حرم را با یک نفر نگه داریم؛ ولی نکردیم. در حرمها را برای مدتی بستیم؛ یا میتوانستیم نماز جمعه یا عید را با پنج یا ده نفر اقامه کنیم؛ ولی این کار را نکردیم. نمازجمعه و عید را تعطیل کردیم. نماز جماعت هم با دو نفر برقرار میشود؛ همان کار را هم نکردیم. چون در ناخودآگاه ذهنمان تعظیم شعائر با تجمع و تراکم با هم است؛ دستاندرکارها هم گفتند، اگر ما بخواهیم نمازجماعت را برقرار کنیم ولی خلوت باشد؛ وهن میشود و ما این کار را نمیکنیم. حرف ما این بود که اگر ما معتقدیم در عصر غیبت باید نماز جمعه را اگرچه به تقلیل برقرار کنیم؛ خلاف شرع مرتکب شدید که به خاطر ملاحظات رسانهای چنین کاری نکردید! ما نمونههایی هم داریم که به تکلیف خودشان عمل کردند و از نظر رسانهای هم خیلی زیبا و مرتب بود. عرض من این است که تعظیم شعائر الزاماً با تجمع و تزاحم مطابق نیست و اینطور نیست که همه تعظیم شعائر معنای خودش را از تجمع و تراکم بگیرد. این شروع یک معناگردانی است که تعظیم شعائر را از تجمع عریض به تحرک عمیق؛ معناگردانی کنیم.
چاووش
به تعبیری مبنای چاووش کردن هم همین است؛ لازمهاش این است که در خط اجتهاد حرکت کنیم و با ملاحظات رسانهای پی شعائر نرویم؛ و به قول حضرت آقا کسی که دارد تبلیغ میکند، خودش جنس همان اتفاق باشد. یعنی کسی که دارد برای مسجد تبلیغ میکند، خودش مسجدی باشد. ما تجمع را رکن ذاتی تعظیم شعائر نمیدانیم. در حج که تکلیفش روشن است؛ عزاداری هم تکلیفش مشخص است؛ وقتی که اولین عزادار تنها حضرت آدم است و اولین حجگزار حضرت آدم است؛ حتی ذاتی مناسک اربعین هم نیست. حرفمان این است که برای احیا و حتی توسعه شعائر باید بیاییم و این شعائر را در شبکه شریانهای تمدنی اربعین تعریف کنیم. این شریانهای تمدنی اربعین چیست؟ آن مویرگها و آن خطوطی هستند که به صورت برداری از خانه مؤمنین شکل گرفته و به هم میپیوندند میشود یک شبکه، میشود یک وارون درخت. از خانه به عتبه؛ خب این از خانه به عتبه وقتی به هم میپیوندد میشود تعدادی وارون درخت و میرود به سمت عتبات؛ به سمت نجف، به سمت کربلا، به سمت قدس، به سمت مکه، به سمت مدینه؛ میرود به آن سمت؛ ما از یک آستانهای رد میشویم، به این رد شدن از آستانه چاووش کردن میگویند؛ چاووش یعنی کسی که پیشرو است؛ کسی که سرهنگ است، چاووش بودن یعنی پیشرو بودن، رسیدن به یک آستانه یا از آستانه رد شدن، و خب ما اولین آستانهای که باهاش مواجه هستیم درِ خانه زائر است که خانه برتر است. هر اتفاقی باید از روی بردار خانه برتر آغاز شود. در داستان چاووش ما یک سری نقطه داریم در این بردارهای خانه برتر که اولیاش در خانه ماست و ما از درِ خانهمان چاووش میکنیم و نقطه چاووش بعدی محله است؛ یعنی آنجایی که ما از محله میرویم؛ بعد میرسیم به نقطه چاووش شهر که یکی از کلیدیترین نقطه چاووشها همین نقطه چاووش است؛ یعنی حوالی حد ترخص، جایی که دیوار شهر تمام میشود و جاده عتبات شروع میشود که آنجا برای زائران پیادهای که سمت عتبات میروند چاووش میخوانند و در سند روایی ما همان جایی است که کاروان اسرا برگشتند به مدینه و آنجا بشیر را فرستادند برای مردم چاووش بخواند که مردم آمدند به آستانه شهر و با کاروان اسرا که از سمت جاده کربلا به سمت مدینه میآمدند ملاقات کردند و خطبهخوانی حضرت سجاد، یا همان نقطه چاووش مدینه اتفاق افتاد، مدینه که مدینه قدیم بوده به تعبیری حوالی مسجد قبا. ممکن است چاووش کردن برای شهری در آستانه خانه باشد، یا اینکه از آستانه خانه رد شویم به سمت حرم سیدالشهدا؛ ممکن است رد شدن از نقطه چاووش محله یا شهر یا نقطه چاووش ملی باشد، کاری که مرحوم ابوترابی میکرد. مرحوم ابوترابی میآمد تا نقطه چاووش ملی که مرز خسروی است میآمد و آنجا چاووش میکرد. آخرین نقطه چاووش حرم حضرت عباس است که میشود نقطه چاووش امت؛ یعنی به روند عبور از نقاط چاووش روی آستانه، روی جاده عتبه؛ روی شریانهای تمدنی اربعین، به این میگویند چاووش کردن. ما کاری که میتوانیم در اربعین و محرم بکنیم؛ در غدیر بکنیم و در حرکتهای دیگر به سمت اهل بیت، چاووش کردن است؛ حالا با این زیرساخت چاووش کردن، ما تعدادی الگو برای محرم داریم که میتوانیم از این الگوها، برویم سراغ اجرای مناسک محرم. به نظرم اولین الگوی ما در احیای مناسک محرم، زیارت از بام است. همانجور که در روایات هست که اگر کسی میخواهد از دور زیارت سیدالشهدا را کند، برود روی بام خانه و سلام بدهد.
روضه در خانه
الگوی دومی که با آن مواجهیم روضه در خانه است؛ با همان چارچوب روضههای خانگی. در روضههای خانگی خانواده دور هم جمع میشوند و وعظ و روضه خوانده میشود؛ چون روضههای خانگی زیرساختهای هیئتهای ما و مؤثرترین انواع اقامه هیئت هستند، به نظرم باید جدی گرفته شوند.
برای روضه در خانه البته لازمهای باید ایجاد شود که ما به آن رادیو روضه میگوییم، یک چیزی که به صورت مرتب و برخط، مفاتیح را بخواند. یعنی در هر ساعت دعای آن ساعت، مناجات آن ساعت، و با فاصلههای دورهای هم روضه را از ابتدا تا انتها بخواند. ما چنین چیزی نداریم. گاهی رادیو تلاوت جدا از مجموعههای دیگر میآید و برای محرم کاری انجام میدهد اما نیاز به چارچوب مستقل داریم، یک شبکه مستقل، مثل شبکه آوا که همین جور پشت سر هم دارد موسیقی پخش میکند و معلوم هم نیست از لحاظ شرعی کار قابل دفاعی باشد. ما چنین چیزی میخواهیم بدون اینکه حاشیه و توضیح داشته باشد، مرتبا مناجات و زیارت و روضه داشته باشد، چاووش داشته باشد و این اگر باشد، هر زمانی که خواستیم روضه در خانه را اقامه کنیم و حتی زیارت در بام را پیش ببریم، میتوانیم از رادیو روضه استفاده کنیم؛ چون بالاخره پیگیری پیدا کردن و استفاده کردن، سرعت کار را میگیرد؛ تا الان چیزی که ما در صدا و سیما ما داریم نمایش هیئت یا روضه است، یک تکه از این، یک تکه از آن. نباید نمایش کارها و گزیدههایی یا گزارشی از یک مجلس باشد ما بایست یک مجلس داشته باشیم از ابتدا تا انتها.
روضه در کوچه
بعد از این میرسیم به مفهومی به اسم روضه در کوچه؛ روضه در کوچه همان چاووش کردن در آستانه درِ خانه است؛ یعنی ما میرسیم به آستانه درِ خانه چاووش میکنیم. اولین قدم را به سمت حرم سیدالشهدا برمیداریم. شاید جلوتر نتوانیم برویم و این الگویی است که خیلی سالها در عراق بین نجفیها رایج بوده، در ایران هم هرجا آنها بودند چنین چیزی دیده میشود. در دورهای که بیماری وجود داشته و نمیتوانستهاند خیلی کنار هم جمع بشوند، چند نفرچند نفر میآمدهاند و در پیادهرو مینشستهاند و روضهای میخواندهاند، ذکری میگفتهاند، توسلی میکردهاند؛ به این میگویند چارچوب روضه در کوچه. اینهایی که دارم میگویم خیلی مرز با همدیگر ندارند؛ مثلاً زیارت در بام کاملاً آمیخته و چسبیده به روضه در خانه است. روضه در خانه هم با این تعبیر چسبیده به روضه در کوچه هست؛ ولی اجمالاً تشأناتی دارند. در همه اینها ملاحظات امنی رعایت میشود، چون سقفی و تجمعی در کار نیست و اندک افرادی هم بالاخره فاصلهگذاری مناسب انجام میدهند، چون ما اگر بخواهیم تجمع را برداریم باید تکثر ایجاد کنیم. این روضه در کوچه که سنتی جدی دارد؛ حتی اگر بگردید؛ عکسهای جالبی هم دارد که نجفیها نشستهاند دارند در کوچه روضه میخوانند که به نظرم خیلی جای ترویج دارد، میخواهم بگویم نکتهای که اینجا باید اشاره کنم این است که الگوهایی باید بسازیم که بدعت نباشد و مقدار به سراغ سنت برویم؛ اما این سنت را آیا با همان سبک سنتی میشود اجرا کرد؟ خیلی اوقات نمیشود؛ بلکه باید بیاییم در چارچوب نهضت، ناپدیدش کنیم؛ چارچوبهایی را ابداع کنیم و کار کنیم و حتی جایگزین کنیم؛ ولی گاهی شنیده میشود به جای اینکه هیئت برگزار کنیم برویم مثلاً کمک کنیم به جهیزیه مردم، این کار خوبی است؛ اما اگر بخواهیم جایگزین کنیم این مبنایی ندارد؛ چون گاهی اوقات وقف است، وقف هم محلش روشن است؛ نذر است، نذر هم محلش روشن است، نمیشود محلش را تغییر داد و اساساً این تعظیم شعائر به خودی خود موضوعیت دارد.
من میگویم کاری نکنیم که امسال یک بنایی را درست کنیم و این بنا پایش به جایی بند نباشد و سال بعد مصیبت و مشکل خود ما بشود. نگوییم نمیخواهد هیئت برگزار کنیم برویم کمک به خیریه کنیم؛ برویم هیئت را تبدیل به خیریه کنیم؛ سال بعد باید مردم را توجیه کنیم که خیریه برای آن سال بود، وگرنه باید هیئت برگزار بشود. خیریه جایگزین هیئت نیست. یعنی میخواهم بگویم ظرافتهایی در توسعه سنت محور وجود دارد؛ اگر نه این سنتی که ما داریم طبیعتاً امتداد پیدا خواهد کرد.گاهی حتی سراغ سنت هم نمیروند یا بدعتگذاری میکنند، یا اینکه سنت را میگذارند و بدعت را ادامه میدهند؛ نه اینکه بیایند در نهضت ادامه بدهند. بله؛ سنت ممکن است در چارچوب سنتی خودش قابل اجرا نباشد؛ ولی این باید در دالانی از اجتهاد و احتجاج بیاید و در چارچوب نهضت ناپدید بشود؛ هم شکلش جدید است و متناسب با شرایط و مقتضیات ماست و هم اینکه ریشههایش در سنت هست. ما باید برویم سراغ سنتها و آنها را از نو احیا کنیم؛ جایی هم که لازم هست چیزی را به وجود بیاوریم به وجود بیاوریم؛ اما تن به کارهای بیپایه و اساس نباید بدهیم. خب روضه در کوچه الگویی است که ما داشتیم و میتوانیم احیایش کنیم؛ چارچوب دیگری وجود دارد که که میتوانیم به آن کوچهگردی بگوییم. ما اسلوب کوچهگردی را بین بعضی از آدمهایی که اهل ذکر بودند، داشتیم. شبه قاره هند را کوچهگردها که قدری هم صوفی مزاج بودند مسلمان کردند نه فقها؛ یعنی اینها شهر به شهر و روستا به روستا میرفتند و ذکر میگفتند. همین دراویش که ذکر اهل بیت را میگفتند و فضائلخوانی میکردند و کوچه به کوچه میچرخیدند و فضائل میخواندند، اینها خب زمانی با نبود رسانهها تأثیر خوبی در ما داشتند، با اصول رسانه جمعی تقریباً برچیده شدند؛ الان به نظرم سیاست مجددی است که این قضیه از سر گرفته بشود و الگوی بعد از روضه در کوچه، الگوی کوچه گردی است؛ کوچه گردی به این صورت است که مداحهای ما، ذاکرهای ما، سواره یا پیاده همراه با سامانه صوتی، حتی بدون آن، کوچه به کوچه شب یا غروب، کوچهگردی میکنند و فضایل اهل بیت را میگویند؛ حتی ممکن است روضهخوانی هم بکنند؛ و این فضای محرم و صفر را زنده نگه دارند، این میشود کوچهگردی. کوچهگردی چاووشخوانی است.
الگوهای دیگری که در مساجد اتفاق میافتد به آن هیئت ده نفره میگوییم. اینکه مبنا را گذاشتند که تجمع بیش از ده نفر نباشد، میپذیریم. ما میگوییم هیئتهایی را در چارچوب مساجد، محلات، مجتمعهای ساختمانی و غیره تعریف کنیم. ده نفر بشویم و این ده نفر با هم هیئت بگیرند؛ ممکن است این هیئت ده نفر در خانه تشکیل شود، ممکن است در کوچه تشکیل شود، ممکن است در مسجد شکل بگیرد. پس الگوی بعد از کوچهگردی، هیئت ده نفره است که قبل از آن هم الگوی روضه در کوچه را گفتیم.
فانوسگردانی
سنت دیگری داریم به نام فانوسگردانی که فانوسها با تجمیع روی یک علم و چارچوب با هم چهلچراغ میشدند و اینها را میشود تفکیک کرد از همدیگر و ما این سنت فانوسگردانی را به این صورت انجام بدهیم. سنت دیگری داریم که پرچم زدن و کتیبه کوبیدن است؛ سنت پرچم زدن و کتیبه کوبیدن را انجام میدهیم؛ یعنی تلاش میکنیم در فضای شهر پرچم و کتیبه کوبیده شود. یک چیزی که میشود با این پرچمکوبی و کتیبه کوبی ادامه دهیم فانوس گردانی است؛ یعنی اگر فرض بگیریم نخستین نقطهای که ما چاووش میکنیم در آن نقطه آستانه خانه ماست، ما در ده شب محرم، هر شب میتوانیم در آستانه در خانه فانوس بیاویزیم؛ با همان نگاه فانوسگردانی که قبلا داشتیم. یعنی در این ده شب منتهی به روز عاشورا در آستانه در خانه در کنار پرچم، فانوسمان را هم بیاویزیم.
مشعلگردانی
الگوی بعد از فانوسگردانی، مشعلگردانی است و در تاریخمان داریم. الگوی مشعلگردانی این گونه است که از نقطه چاووش خانه میرویم به سمت نقطه چاووش محله. چون ممکن است در یک کلان شهر نتوانیم به نقطه چاووش برسیم. الگوی رفتن به نقطه چاووش محله این است که از دم در خانه با مشعل یا فانوس و اگر نبود با چراغ روشن گوشی تلفن همراهمان حرکت میکنیم و میرویم به سمت خروجی محله که در مسیر نقطه چاووش شهر یا روستاست. مسیری که ما میرساند به نقطه چاووش محله، از آنجا ما را میرساند به نقطه چاووش شهر و روستا که ابتدای جاده عتبات است، میرویم تا به آنجا میرسیم، ما در دوره همهگیری به خاطر اینکه نیاز به تراکمزدایی داریم، نمیتوانیم خیلی مجتمع بشویم و طبیعتاً آن چارچوب صوتی ما هم از دست میرود و آن نظمآهنگ و ضربآهنگی که هیئت در کنار هم سینه میزد، زنجیر میزد و یکپارچه میشد از دست رفته است، حال میخواهیم با این نورگردانی به نظمآهنگ برسیم؛ یعنی شما میبینید نقطه نقطه نور از خانهها خارج میشود، اینها به هم میپیوندند و میرسند به اول جاده عتبات یا همان نقطه چاووش شهر و روستا. شب انبوهی از چراغهای روشن با این هدف که به سمت سیدالشهدا بروند به آنجا میرسند. در واقع ما دستهکشی میکنیم که خیلی به صورت دستهکشی متعارف و سنتی نیست؛ البته اصل حرکت به سمت سیدالشهدا را رعایت کردهایم. اصل پیادهروی به سمت سیدالشهدا ده شب است. هر شب به سمت حرم سیدالشهدا راه رفتهایم. ما میتوانیم موکبداری را در جاده عتبات انجام دهیم و در اینجا دیگر هیچ موکبی خارج از مسیر کربلا نیست و هیچ موکب مستقل یا منفکی نداریم. همه موکبهای ما، موکبهای اربعینی میشوند که روی شریانهای تمدنی اربعین حاضرند و وجود دارند؛ پس ما میتوانیم موکبهایمان را آنجا بچینیم؛ حالا نوع پذیرایی موکب؛ اولاً آن فضای روشن بودن آن چراغ و آن برافراشته بودن پرچم موکب این خیلی مهم است؛ بعد آن اسفندی که دود میشود، آن فضای صوتی که ایجاد میشود؛ نهایتاً با حفظ ملاحظات بهداشتی، پذیرایی انجام بشود؛ مثلاً بطری آب بدهند یا بسته آب سربسته بدهند یک چیزی به مردم بدهند که از لحاظ بهداشتی هم نقد نشود؛ ولی اینکه بگوییم موکبداری تعطیل شود حرف غلطی است؛ اتفاقاً باید موکبداری را روی شریانهای تمدنی اربعین بچینیم که همه شهرها و روستاهای ما را شریانبندی کرده و به سمت نقطه چاووش محله و شهر شریانبندی شدهاند؛ وقتی این شریانبندی انجام بشود؛ موکبها را مثل هم میکنیم و شهر به تعبیری مثل دانههای مغناطیسی و برادههای آهنی که به سمت مغناطیس مرتب شدهاند، کل شهر و موکبهای شهر و خیابانهای شهر به سمت حرم سیدالشهدا مرتب میشوند؛ در خود ماجرای چاووش، میشود علاوه بر مشعلگردانی یا نورگردانی، آنجا میشود چاووشی خواند و زیارت، پردهخوانی و مقتلخوانی کرد؛ مانند اردوهای راهیان نور که پردهخوانی
صندلیخوانی
بعد از پردهخوانی به صندلیخوانی میرسیم ، عرض من این بود که ما باید سقف را از هیئتهای امسال حذف کنیم، طبیعتاً وقتی سقف را حذف کنیم؛ امکان باقی ماندن بر منبر شبستانهای مساجد و تکیهها نمیماند و کاری که باید بکنیم این هست که از امسال برویم در نقاط چاووش محله، صندلی روضه بگذاریم. عنوان چهارپایهخوانی درستتر است. چهارپایه بگذاریم که مردم متفرق، با فاصله حضور داشته باشند. اگر میخواهیم وعظ کنیم یا روضه بخوانیم با چهارپایهخوانی کارمان را پیش ببریم نه اینکه عزاداری را در جای مسقف یا روی منبر ارائه کنیم. چون امسال رفتن روی منبر، مطابق با زیرسقف رفتن است و بهتر است هر چه میتوانیم زیر سقف نرویم.
مشق شمشیر
کار بعدی که میشود کرد مشق شمشیر است. مشق شمشیر را در سنت خودمان داریم و از آنجا آمده که شب عاشورا حبیب، مکالمه حضرت زینب و سیدالشهدا را میشنود که حضرت زینب میفرمایند: «آیا اینها را آزمودهای؟!» حبیب به سخن میآید و عرض میکند که ما پای کار حضرت سیدالشهدا هستیم و نگران نباشید؛ این را عراقیها گرفتند و مبدل کردند به سنت مشق شمشیر که شب عاشورا با کفن و با شمشیر و مشعل، نه قمه و مانند آن؛ رزمایشی برای ملحق شدن انجام میدهند. انگار دارند رزمایش سپاه سیدالشهدا را بازسازی میکنند. ما هم میتوانیم با چهارچوبی نو چنین کاری بکنیم. برویم به سمت همان نقطه چاووش محله یا شهر؛ اما این دفعه با کفن با پوتین و شعارهای نظامی ولی با سلاح سازمانی؛ یعنی با سلاح سازمان یافته و طبیعتاً کاری است که ارگانهای بسیج باید وارد عمل بشوند که اگر بشود میشود یک چارچوب نوپدید؛ یعنی همان طور که در سنت مشق شمشیر نجفیها رزمایش میکنند برای ملحق شدن به سپاه سیدالشهدا، ما هم در این چارچوبهای نوپدید که مدافعان حرم هستند؛ این اتفاق باعث میشود که این بچهها بیایند و برایش یک مناسک درست کنند که ما با سلاح خودمان و با این هیبت و سربند و کفن، داریم میرویم به سمت خیمهگاه سیدالشهدا برای اینکه به او ملحق شویم.
اینجا من نکتهای را باید بگویم؛ راه حل امسال ما نزدیک کردن دستهکشی به ستون کشی است. ستون کشی یعنی به ستون یک، در یک خط، با حفظ فاصله و با یک مقصد مشخص، با یک مقطع مشخص، با یک زمان مشخص و بدون توقف، بدون تماشاچی، این الگوی ستونکشی است؛ یعنی ستونکشی تماشاچی ندارد. توقف ندارد، مبدا و مقصد و زمانش مشخص است. آدمها با فاصله و در یک ستون حرکت میکنند. ما امسال کاری که به نظرم باید انجام بدهیم در مناسک محرم، این هست که دستههایمان را همان طور که از زیر سقف آوردیم بیرون، همان طور که از تجمع داریم فاصلهشان میدهیم. از دستههای متعارف ببریم به سمت ستونکشی. حرفمان این است که همه این الگوهایی که گفتیم و به سبک دسته هستند را باید نزدیک کنیم به الگو و اسلوب ستونکشی که خب بچههای بسیجی، بلد کار هستند.
ضربه آخر
نهایت کار، آن چاووش کردن به معنای خاص و کامل در روز عاشوراست؛ به این معنا که همه باید پیش از ظهر عاشورا از خانههایشان خارج بشوند؛ حتی با پای برهنه؛ با سر و روی گل مالیده شده و نهایتاً بروند به سمت نقاط چاووش محله، از نقاط چاووش محله گسیل بشوند به صورت نامتمرکز و به صورت متفرق خودشان را برسانند به نقطه چاووش شهر و روستا که این میشود مقارن اذان ظهر. اذان ظهر سلامشان را بدهند، زیارتشان را بکنند، نمازجماعت را به صورت ایمن بخوانند و میرسیم به الگوی بعدی که الگوی خیمهسوزی است؛ خیمهسوزی روز عاشورا بعد از چاووش کردن میتوانیم انجام بدهیم؛ یعنی بعد از اینکه چاووش کردیم، به نقطه چاووش محله رسیدیم در زمانهای دیگر در نقطه چاووش نهال میکاریم در روز قدس و اربعین در عید قربان، در عید غدیر اما در روز عاشورا هست که ما در آخرین نقطه چاووش، خیمهای که داریم را میسوزانیم و داستان محرم و روز عاشورا تمام میشود. این الگویی که من زمان چاووش کردن برای شما گفتم، عنوان دیگری هم دارد؛ اینکه صبح روز عاشورا برویم، ظهر روز عاشورا برسیم آنجا و مشق شمشیر کنیم یا اینکه هر ده شب برویم به سمت نقطه چاووش محله که پیاده روی قاصر هم گفته میشود. پیادهروی کامل چه پیادهرویای هست که از در خانه حرکت کنیم بیاییم نقطه چاووش محله، بیاییم نقطه چاووش شهر، برویم به نقطه چاووش نهایی که حرم حضرت عباس است و پیادهروی کامل کنیم؛ اما در این ده شب کاری که ما میکنیم پیادهروی کامل نیست؛ بلکه پیادهروی قاصر است؛ یعنی ما فقط پنج کیلومتر یا ده کیلومتر را میتوانیم بیاییم؛ مبنایش هم همان مبنای روایی است که «هر کسی از خانهاش حرکت کند به اراده زیارت قبر سیدالشهدا اگر پیاده باشد....» ما میگوییم ما اراده رسیدن به قبر سیدالشهدا را داریم، پیاده هم هستیم، از خانه هم حرکت کردهیم، پس سه قسمت از چهار پنج قسمت که برای رسیدن به حائر حسینی است را احراز کردهایم. ما به همین احراز کفایت میکنیم. مبنای اجتهادیاش همین است. این میشود پیادهروی قاصر یعنی همان الگوی چاووش کردن چه در ظهر عاشورا، چه در شب عاشورا، چه در شبهای محرم؛ پیادهروی قاصر است در مقابل پیادهروی کامل.
آخرین موردی هم که اینجا وجود دارد ما به آن میگوییم مناره روشن، که مقارن شروع صبح و مقارن شروع شب، منارههای مسجد، خیلی ملایم و مرتب، شروع میکنند به پخش روضه، فضای محله هم فضای محرم و فضای اقامه عزا باشد. این مجموعه اتفاقات و کارهایی است که در این بسته ایمن احیای مناسک محرم میشود انجام داد و خودش هم بالاخره تمهیداتی دارد و اجمالش کاری که به نظرم میشود کرد که هم ایمن باشد و هم اقامه مناسک به سبک نهضتی انجام شود، اینهایی است که به ذهن من میرسد.
من فکر میکنم زیرساخت خوبی ساخته میشود که هم خودمان با همین زیرساخت و همین تجربه چاووش کردن و پیادهروی قاصر صبح اربعین را احیا کنیم و نگران نباشیم صبح اربعین چه اتفاقی میافتد؛ ولی نکتهاش این است که باید این کار را دقیق و خوب و مؤثر در محرم انجام بدهیم و میخش را بکوبیم و تثبیتش کنیم. اگر بتوانیم تثبیت کنیم و سر جای خودش بنشانیم که نکتهاش فقط پیدا کردن نقطه چاووش است. نقطه چاووش یک جایی حوالی حد ترخص است؛ یک قدری عقبتر، یک قدری جلوتر، جای مناسبی که آنجا میتواند کانون چاووشخوانی برای حضرت سیدالشهدا باشد و ابتدای جاده عتبات و خارج دیوارهای شهر. اگر آن را پیدایش کنیم و اگر درست بتوانیم ظهر عاشورا را انجام بدهیم دقیق بدون عیب اگر بتوانیم مشق شمشیر را انجام بدهیم؛ اگر حرکت به سمت نقاط چاووش محله را درست انجام بدهیم. اگر از دم در خانه خودمان و روضه در کوچه را خوب انجام بدهیم چاووشهایمان؛ طبیعی است که نهضت خوبی برای چاووش کردن، و پیادهروی قاصر در روز اربعین و بقیه روزها و شبهای زیارتی حضرت سیدالشهدا خواهیم داشت.