
نظام انقلابی که رهبر انقلاب از آن سخن میگوید مولفههایی متشکل از آرمانها، راهبردها و واقعیتها دارد. این نظام آرمانهای منهای واقعیتها یا واقعیتهای منهای آرمانها نیست و حتی از راهبردهایی که واقعیتها را به آرمانها نزدیک میکند یاد شده است.
نظام انقلابی پویا و زنده است، پایبند به اصول است و دارای شعارهای فطری و جهانی است، تکاملپذیر و مقتدر است در عین حال جوانمرد است.؛ چون بعضی از نظامات اجتماعی مقتدرند اما نامرد هستند. آقا فرمودند: این نظام در این چهل سال، دستاوردهایی داشته است که دوست و دشمن به آن معترف هستند.
مطلب سوم اینکه نظام انقلابی در گام دوم باید در هفت حوزه گام بردارد که در قالب هفت توصیه در پایان بیانیه آمده است. یعنی سه مطلب گفته شد؛ یکی تبیین نظام انقلابی، دیگری دستاوردهای چهل ساله انقلاب و سوم توصیههای پایانی بیانیه.
خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی سه رکن نظریه انقلابی است.
خودسازی در دو ساحت معرفتی و خودسازی سلوکی و عملی بیان میشود. یعنی وقتی نامی از خودسازی برده میشود مقدمتا باید به خودسازی معرفتی پرداخت. در خودسازی معرفتی چند مولفه مهم وجود دارد که لازم است جبهه انقلاب به آن توجه کند؛ یکی از آنها عقلانیت است. ما در انسانشناسی اسلامی خواندهایم که انسان از غضب، شهوت و وهم و عقل برخوردار است. اگر شهوت و غضب بر انسان حاکم شود وهم تحقق مییابد و اگر این دو محکوم شدند عقل حاکم میشود. در واقع وظیفه عقل، افسار زدن بر شهوت و غضب است؛ لذا در اسلام تأکید فراوانی بر عقل شده است و اساسا عقلانیت آنقدر اهمیت دارد که رکن دین قلمداد میشود؛ از این رو مرحوم کلینی در کافی اولین کتابی را که بحث میکند کتاب عقل و جهل است. کتاب بعدی، علم است. سومین کتاب، توحید است و چهارمین کتاب، حجت است! همچنین عقل، از منابع مهم استنباط است. کسانی که مسلمان هستند و از عقل بهره نمیبرند اسلامشان متحجرانه است.
تشکلها و فعالان فرهنگی باید بنگرند که با گذشت زمان، چقدر رشد عقلی داشتند! عقلانیت در همه عرصههای زندگی سریان دارد و به فرموده امیرالمومنین(ع)، حکمت بعثت پیامبران، کشف دفائن عقول بوده است. از طرفی تأکید بر عقل معاد و عقل معاش، جریان عقلانیت را در زندگی مادی و معنوی گوشزد میکند.پس فعالان جبهه انقلاب باید بدانند که رکن خودسازی معرفتی، عقلانیت است.
رکن دوم توحید است که شامل توحید عرفانی و توحید اجتماعی میشود. حضرت امام (ره) تأکید زیادی بر توحید عرفانی دارند؛ به این معنا که انسان به گونهای موحد شود که خود را نبیند و در هرچه مینگرد جلوه ذات ربوبی را مشاهده کند. توحید اجتماعی هم به معنای این است که این توحید عرفانی در همه فعالیتها سریان داشته باشد. گاهی انسان دچار شرک اعتقادی میشود که بحمدالله از آن دوریم اما گاهی گرفتار شرک سازمانی و تشکلی میشویم؛ یعنی تلاشها و دستاوردهایمان را به خود نسبت میدهیم، حال آنکه ما هم جز فضل و رحمت الهی چیز دیگری نیستیم.
سومین رکن در خودسازی معرفتی ولایت است. ولایت در معنای دقیق خود، پیوند وثیق مردم با ولی است. یعنی کسی که ولایتمدار است دو چیز را باید باور کند؛ اول ولی را و دوم مردم را. چرا اینقدر حضرت آقا بر فعالیتهای مردمی تأکید دارند؟ برای اینکه اگر مردم را باور نکنیم ولایتمدار نیستیم که متأسفانه بسیاری از اوقات چنین رفتار میکنیم. جالب اینجاست که اگر در بیانات رهبری و امام راحل، واژه مردم و اسلام را جستوجو کنیم میبینیم که پرکاربردترین کلمات به کار رفته ایشان هستند. اساسا معنای پیوند و قرابت با وجود دو طرف ولی و مولی علیه شکل میگیرد و ما باید چشم و گوش و هوش خود را به ولی بسپاریم که او چه میگوید و از طرفی دستمان را به مردم بدهیم تا آنها را با امر ولی درگیر کنیم و بتوانیم جامعه را شکل دهیم. ارتباط و پیوند بین ولی و مولی علیه در ولایت طاغوت هم وجود دارد لذا قرآن، هم نفی ولایت طاغوت میکند و هم توصیه به ولایت الهی را روا میدارد.
اما خودسازی معرفتی دیگر، جامعنگری به اسلام است؛ نه اسلامی عبادی صرف و نه تنها آخرت نگر! اسلام توأمان فردی و اجتماعی است. اسلامی که هم شبزندهداری دارد و هم جهاد و غلاظ با مشرکان. اسلامی که به برخلاف رفتار منافقان که دربارهشان فرمود: «جعلوا القرآن عضین»، پاره پاره نیست. من کسانی را میشناسم که در هشت سال دفاع مقدس حاضر بودند ولی آرام آرام رویه سکولار پیدا کردند و «نومن ببعض و نکفر ببعض» شدند. پس ضرورت دارد که مرتبا اسلامشناسی جامعنگر را در حوزه فردی و تشکلی تقویت کنیم.