به گزارش حلقه وصل، تاریخ ایران صفحات زرین بسیاری را در خود ثبت کرده که در هیچ نقطه دیگر از عالم مانندش را نمی توانی بیابی، صفحاتی که تورق شان بیش از پیش حس افتخار و میهن دوستی را در تو تقویت می کند، بویژه صفحات مربوط به دوران معاصرش که پایمردی، ایثار و رشادت و ازخودگذشتگی را فریاد می زند آنها که حوادث مربوط به انقلاب اسلامی، آغاز جنگ تحمیلی و .... روزی همچون سوم خرداد، سالروز فتح خرمشهر را در دل خود ثبت کرده تا به آیندگان اجازه دهد با تورق شان، خود حقیقت را دریابند و رهروی آن باشند.
از این رو، به مناسبت ایام سوم خرداد که در تقویم ایران اسلامی «روز ایثار، مقاومت و پیروزی» نام گرفته با فیروز احمدی، راوی کتاب «حاجی فیروز» و رزمنده هشت سال دفاع مقدس به گفت وگو پرداخته ایم که مشروح آن به حضورتان تقدیم می شود:
*با توجه به آنکه سوم خرداد مصادف با سالروز فتح خرمشهر روز «مقاومت، ایثار و پیروزی» نامگذاری شده است، از نظر شما به عنوان رزمنده دوران دفاع مقدس و کسی که راوی روزهایی است که در آنها ایثار و از خودگذشتگی حرف اول را می زد، چگونه می توان روحیه مقاومت و ایثار را در نسل امروز و سبک زندگی جامعه کنونی نهادینه کرد؟
این مولفه ها به نوع زندگی مردم باز می گردد، اسلام و تشیع از عوامل مهم اتحاد ما است؛ در جامعه ای زندگی می کنیم که باورهای اسلامی ما قوی است، این قوی بودن باورها باعث شد که این مقاومت بی نظیر در دوران هشت سال دفاع مقدس ایجاد شود که در تاریخ بی نظیر بود.
حساب کنید وقتی کشوری با لشکر آماده به کشوری بدون لشکر حمله می کند، چه چیز در انتظار آن کشور خواهد بود؟! اگر این اتفاق در هر جای این کره خاکی به جز ایران افتاده بود آن کشور ۲۴ ساعت هم نمی توانست مقاومت کند و اگر نبود این باورها و بافت شیعی کشور، هرگز اتحاد ایجاد نمی شد و به پیروزی نمی رسیدیم.
سوم خرداد در تقویم روز مقاومت نامگذاری شده است اما این مقاومت منحصر در روز سوم خرداد نبود، سوم خرداد روز پیروزی بود. مقاومت مربوط به اول جنگ بود. مقاومت را مردم گیلانغرب کردند، مقاومت را کار دلاورزنی می گویند که در برابر نظامی سراپا مسلح عراقی با تبر ایستاد و بر او غلبه کرد. مقاومت یعنی شکست دشمن، زمانی که حجم حمله عراق با سه لشکر زرهی به خرمشهر آغاز شد، آن دویست نفر طی سی و شش روز توانستند این لشکر را از پا در بیاورند و لذا سوم خرداد عصاره این سی و شش روز و روز پیروزی بود.
تازه همان روز سوم خرداد نیز خود معجزه الهی بود. توان دشمن در آن روزها چندین برابر ما بود ولی همین اعتقادات و توسل به ائمه اطهار(ع) ما را به پیروزی رساند. اهل بیت(ع)، الگوی رزمندگان ما بودند و به گونه ای رزمندگان با دست خالی به پیروزی رسیدند که به معنای واقعی کلمه جهان انگشت به دهان مانده بود و معادلات شان را بر هم ریخت. اگر غیر از این نبود هیچ عقل سلیمی باور نمی کند که یک ارتش تا دندان مسلح، این چنین مغلوب شود. وقتی شرق و غرب متحد شدند، رزمندگان ما کاری کردند کارستان و پوزه دو ابرقدرت را با دست خالی به زمین مالیدند.
چه چیز روح مقاومت را در سبک زندگی زنده نگاه می دارد یا برعکس می تواند حیات آن را تهدید کرده یا حتی از بین ببرد؟
ما همیشه به بالا نگاه می کنیم، اگر مردم ما، جامعه ما، مسئولین ما، مدیران ما پاک باشند این خصیصه به جامعه منتقل می شود. اساسا جامعه الگوی خود را از بالا بر می دارد، اینکه امام راحل فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت آسیب نرسد» از این جهت بود. ما رهبری داریم که خود مجاهد و مقاوم است، وقتی که چنین رهبری داریم طبیعتا چنین ویژگی هایی هم به جامعه تسری پیدا می کند.
باید توجه داشت آن زمان با روزگار فعلی تفاوت هایی دارد، اختلاف تفاوت مسئولان با جامعه مشهود است. جدا شدن از مردم و طبقه متوسط را شاهدیم در حالی که آن زمان مردم خودشان را جدا از مسئولان نمی دانستند، همه در یک رده بودیم، ولی اکنون متاسفانه بافت اداری و کلا فرهنگ ما در حال تغییر است، هرچند که هیچ کدام از این تغییرات سبب نمی شود که مردم عُلقه مذهبی و عشق به وطن را از دست بدهند و قول می دهم و یقین دارم که اگر بخواهد خدای ناکرده دوباره چنین اتفاقی بیفتد جوانان ما محکم تر و قوی تر مقابل دشمن می ایستند. این دلسردی مردم از تبعیض است نه از کمبودها.
عراقی ها شهید قنوتی را کشتند، عمامه اش را برداشتند و نیزه بر سرش زدند و جشن و هلهله به پا کردند. گفتند ما یک خمینی را کشتیم. اما خون همین شهید سبب شد تا بعد از چندماه شهر را از دشمن پس بگیریم. دشمن در پیروزی خود مغرور شده بود، به سلاح خود مغرور شده بود؛ اما جنگ ما جنگ مردمی بود و این مردم بودند که پیروز میدان شدند. یعنی اگرچه ارتش و سپاه دخیل بودند، ولی اگر مردم نبودند هیچ کدام کاری نمی توانستند بکنند و تمام ارتش ما متلاشی می شد؛ یعنی همین مردم کوچه و بازار که امروز حساب شان نمی کنند!
در دوران دفاع مقدس اصلا اختلاف طبقاتی مطرح نبود، وزیر نفت شخصی مثل شهید تندگویان بود که به خط مقدم می آمد. به دورترین نقطه ای که پالایشگاه نفت ما در آنجا قرار داشت و دست دشمن افتاده بود، سرکشی می کرد. اما الان گویی برخی مسئولان خود را در حصار ساختمان های شیشه ای محصور کرده اند.
لذا اگر اختلافات طبقاتی که در مملکت ما بیداد می کند، حل و اصلاح شود، اطمینان داشته باشید که روحیه گذشت و ایثار دوچندان بیشتر از آنچه که شاهدیم در جامعه تبلور پیدا خواهد کرد.
راز تاریخی فتح خرمشهر منظور پیروزی مقابل دشمن تا بن دندان مسلح چه بود؟ آیا آن راز امروز هم که با توطئه ها و بدعهدی هایی از جانب آمریکا و غرب مواجهیم، به کارمان می آید؟
کلید پیروزی ما شهدا بودند؛ شهیدانی مثل شهید عباس شعف که زندگی اش سراسر رشادت و دلاوری داشت. شهید بزرگوار محسن وزوایی که قبل از شروع عملیات فتح المبین خود را به پشت دشمن رساند و کسی باور نمی کرد که قبل از شروع عملیات، بلغازه گرفته شده باشد.
در جریان عملیات بیت المقدس شرایط بسیار سخت و تعداد شهدای ما زیاد بود، دویست نفر از رفقای من در یک شب شهید شدند و نفرات محدودی داشتیم. نیرو نبود، می دویدیم و برای اینکه منطقه را پر کنیم پشت سر هم الله اکبر می گفتیم. حتما تجربه کرده اید که نزدیک سحر وقتی باران می آید از زمین بوی خاک نمزده بلند می شود، در جریان عملیات «بیت المقدس» به حدی نفر از دست دادیم و شهید دادیم و خون روی زمین ریخته بود که نزدیک صبح از خاک منطقه بوی خون بلند بود! کار ما بسیار سخت شده بوداما دژ شلمچه را شکستیم.
شهید عباس شعف که پیش تر از او یاد کردم دوست صمیمی شهید محسن وزوایی بود، روز عملیات به گمرک خرمشهر رسیده بود و کسی باور نمی کرد. در عرض یک ساعت نوزده هزار عراقی اعم از سرباز، افسر و فرمانده تیپ و لشکر تسلیم شدند و نتوانستند با آن همه مهمات مقاومت کنند؛ علت وحشتی بود که در دل آنها افتاده بود. اسرای عراقی می گفتند شما که الله اکبر می گفتید تا صبح نمی توانستیم بخوابیم، صدای الله اکبر چنان ترسی در ما ایجاد کرده بود که نمی توانستیم چشم بر هم بگذاریم.
با این حال کل عراق شکست خورد، کمرشان را شکستیم و شش هزار شهید دادیم. این حرف گزافی نیست که بگوییم هشتاد درصد ارتش عراق را متلاشی کردیم.
امروز یاد آن شهید و گرامیداشت خاطره آنها با حرف و سخن نمی شود. باید ارزش های شهدا حفظ شود. ارزش های شهدا به همان ساده زیستن ها و توسل به ائمه(ع)، صداقت، همرنگی با مردم بود. چیزی که امروز در جامعه ما میان برخی مسئولان رنگ باخته است.