به گزارش حلقه وصل، حضور سرپرست در فدراسیونهای ورزشی همیشه با حواشی زیادی همراه بوده است. با توجه به موقتی بودن سرپرست ها، مدیریت آنها آسیبزاست و مشکلاتی را به وجود می آورد که به رشته مورد نظر لطمه می زند. در نهایت هم سرپرستان نیز بدون اینکه در قبال عملکرد خود پاسخگو باشند و مسئولیتی قبول کنند، فدراسیون را ترک کردهاند که نمونه بارز و مصداق عینی آن را میتوان در فدراسیون دوومیدانی مشاهده کرد.
ایرج عرب که از کارمندان وزارت ورزش به شمار می رود، با مدیریت ناموفقی که در پرسپولیس داشت، سال گذشته از سوی وزیر ورزش به عنوان سرپرست فدراسیون دوومیدانی منصوب شد. مدیری که هیچ سر رشتهای از دوومیدانی یا حتی حضور در فدراسیونها نداشت و مشخص نشد مبنای انتخاب وی چه بود. عرب در دوره کوتاه حضور خود در این فدراسیون تصمیمات عجیبی گرفت که به دوومیدانی بیش از پیش ضربه زد.
*ارزهایی که هدر رفت
در سال 98 که از سوی مقام معظم رهبری سال حمایت از تولید ملی نامگذاری شده بود و وزارت ورزش تاکید داشت اردوهای برون مرزی به حداقل برسد و از مربیان داخلی استفاده شود. فدراسیون دوومیدانی با سرپرستی عرب، دو سه اردوی خارجی بیثمر را برای ملی پوشان در نظر گرفت که هیچ دستاوردی نداشت و فقط ارزهایی از کشور خارج شد که میتوانست در آینده به درد این رشته بخورد.
طبق تصمیمی که فدراسیون در آن مقطع اتخاذ کرد، 3 ورزشکار کشورمان به اردوهای روسیه و بلاروس رفتند؛ همبدون اینکه کار کارشناسی دقیقی صورت بگیرد. 3 ورزشکاری که البته سهمیه المپیک را کسب نکرده بودند و شانس کمی برای کسب آن داشتند، به اردوهایی رفتند که کاملا غیرضروری و غیرمنطقی به نظر می رسید.
در این شرایط که مشکلات اقتصادی و محدودیت های ارزی وجود دارد و ورزش را در منگنه قرار داده، اردوی زمستانی آن هم در یکی از سردترین کشورهای جهان چه توجیه علمی و کارشناسی می توانست داشته باشد که فدراسیون چنین تصمیمی گرفت؟ ماحصل این اردوها چه بود؟ کیوان قنبرزاده که در بازیهای آسیایی نتیجه ضعیفی کسب کرده بود، با اردوی روسیه چه پیشرفتی داشت؟ چه کسی شرایط او را تحلیل و یا آنالیز کرد؟
*با مربی ایرانی نتیجه می گیرند، اردو و مربی خارجی میخواهند
سال قبل بارها در این مورد گفتیم و نوشتیم که چرا برای ورزشکاری که با مربی ایرانی و اردوی داخل کشور نتیجه کسب کرده، مربی خارجی در نظر گرفته میشود؟ اما متاسفانه گوش شنوایی وجود نداشت و سرپرست فدراسیون هم که با دوومیدانی ناآشنا و غریبه بود، نمیتوانست تصمیم درستی بگیرد و همه چیز را به افراد دیگری واگذار کرده بود.
در سالهای گذشته همه ورزشکارانی که با مربیان ایرانی کار کردهاند، پیشرفت کرده و نتیجه گرفتهاند، اما شاید برای برخی و فدراسیون، داشتن مربی خارجی کلاس و البته سودهای دیگری داشته باشد.
آیا نمیشد برای همین ورزشکارانی که به اردوی بی ثمر روسیه و بلاروس رفتند، در جزیره کیش یا شهرهای گرمسیری که شرایط آب و هوای مساعدی برای تمرینات زمستانی داشت، اردو آن هم با مربی ایرانی برگزار کرد؟ مگر با دو سه ماه اردوی خارجی چه اندازه می خواهند پیشرفت کنند؟ احسان حدادی که بسیار سرشناس تر و موفق تر از این ورزشکاران است و کلکسیونی از مدال های آسیایی و جهانی را دارد، برای اردوی زمستانی، کیش را در نظر میگیرد؛ آن وقت فدراسیون، ورزشکارانی که هنوز موفقیت چندانی کسب نکردهاند را به اردوی خارجی اعزام میکند؟ چرا وزارت ورزشی که برای فدراسیونها سرپرست تعیین میکند، به این مسائل توجهی نکرده و حتی آنها را همراهی میکند؟
دوومیدانی رشته ای مادر و پر مدال در بازیهای آسیایی و المپیک است، اما توجه چندانی در کشور به آن نمیشود. ناآگاهی، بیتدبیری و عدم تخصص در این سالها شرایطی را برای آن رقم زده که هر سال پسرفت کرده و عقب تر میرود. شاید بودجهای که به این رشته اختصاص می یابد، کافی باشد، به شرط آنکه جلوی این بی تدبیری ها، خاصه خرجی ها و سومدیریت ها گرفته شود. راز مشکلات همیشگی دوومیدانی در بخش مالی و کمبود اعتبار را باید در این مسائل کلیدی و تخصصی دید. آنجا که سوء مدیریت بیشترین لطمه را به مادر ورزشها زده است.