به گزارش حلقه وصل، «تنگهزاغ» نوشته هادی حکیمیان در قالب مجموعه «رمان نوجوان امروز» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است.
فضای داستانی این رمان در شهر یزد است و حوادث آن از دهه پنجاه توسط راوی اول شخص که نوجوانی است روایت شده است.
فضای این داستان تخیلی است اما نویسنده تلاش کرده شخصیتپردازیها و گفتوگوها را به گونهای که برای مخاطب باور پذیر و نزدیک به واقعیت باشد، روایت کند
.
به عبارتی دیگر در رمان «تنگه زاغ» گوشهای از ظلم حکومت ستمشاهی به مردم از سوی این نویسنده برای نوجوانان بازخوانی شده که در آن نویسنده برخی واژگان و اصطلاحات بومی و محلی یزدی را نیز استفاده کرده است.
«پریدم ترک موتور، حسینعلی گاز داد و انداختیم توی خیابان، اما آنجا هیچکس نبود. حتی یکجا سر چهارراه، سگها دنبالمان کردند. سهتا بودند. دوتا سفید یکی سیاه. هی واق واق میکردند و عقب سرمان میدویدند. به قول حسینعلی انگار موتورگازی ارث پدرشان بود. دور میدان امیر چخماق هم نزدیک بود یکیشان پاچهام را بگیرد که حسینعلی گفتم و او هم داد زد: آماده باش میخواهم دور پلیسی بزنم. محکم خودم را گرفتم و حسینعلی همانجا وسط میدان یک نیمدور زد. بعد گاز داد و حمله کرد طرف سگها که واقواق گذاشتند به فرار.»
داستان این رمان بیانگر دوستی و رفاقت دو نوجوان یزدی به نام کوچکآقا و حسینعلی در فضای کاری آنروزها است که به خاطر بیعدالتیها و ظلمهای ماموران، خانها و افراد وابسته به حکومت از درس خواندن بازماندهاند و مجبورند کار کنند و سرانجام همراه عدهای برای تظلمخواهی به راه میافتند تا از بیراهه به تهران سفر کنند و در یک شب زمستانی و برفی در محلی به نام «تنگهزاغ» اتوبوسشان خراب و ادامه داستان...
رُمان «تنگهزاغ» در 132 صفحه با قطع رقعی با شمارگان 5هزار نسخه و قیمت8هزارتومان از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان منتشر شده و در فروشگاههای کتاب و محصولات فرهنگی این مجموعه در سراسر کشور عرضه میشود.