سرویس فرهنگ و هنر حلقه وصل - آنچه که سبب ریزش مخاطبان سینمای ایران میشود، فضای غمانگیز و ضد مخاطبی است که در اغلب فیلمهای ایرانی ساری و جاری است. با این پیش فرض امید میرود که هیات انتخاب فجر در کنار این فضای غمانگیز همیشگی آثار متنوعتر را در بخش مسابقه سینمای ایران قرار دهد. مستقل از این تحلیل، جشنواره فیلم فجر، جشن سینمای انقلاب است، نباید به عزاخانه انقلاب بدل شود، نباید آثاری که با نمادسازی از دینباوری، انقلابیگری و اهدافی نظیر، چهره جشنواره فیلم فجر تخریب شود و در جشنواره فیلم فجر حضور داشته باشد.
متاسفانه بر اساس شنیدهها فیلم «عنکبوت» به دبیرخانه جشنواره فیلم فجر ارائه شده و آنطور که کانال سینمایی کات گزارش کرده است، در میان ۱۰ فیلم انتخابی هیات انتخاب قرار دارد. فیلمی که محتوایش اثری ضد مردمی است که به تفصیل توضیحاتی درباره آن ارائه خواهد شد.
داستان فیلم عنکبوت درباره سعید حنایی یکی از قاتلان زنجیرهای دهه هفتاد ایران است که در شهر مشهد چندین زن خیابانی را به قتل رساند. حنایی کارگری ساده بود که همراه همسر و دو پسرش در خانهای در منطقه فقیرنشین مشهد زندگی میکرد.
حنایی شخصی مذهبی با سابقه رزمندگی در دوران جنگ است و به گواهی ساکنان محل زندگیاش فردی آرام و بدور از حاشیه بوده است. همه قربانیان حنایی، روسپیان خیابانی بودند. وی به گفته خودش میخواست جامعه را از فساد و فحشا پاک کند. حنایی در پاسخ به خبرنگاری که دربارهٔ فرجام پروندهاش از وی سوال کرد پاسخ داد: «من فقط یک نفر هستم. در استخر ماهیها با کم شدن یکی اتفاقی نمیافتد. مهم آن است که آب مسموم نشود.» (منبع ویکی پدیا)
پیش از این یکی از چهرههای تابلودار ضد انقلاب با نام مازیار بهاری درباره سعید حنایی مستندی ساخته است که بارها از بیبیسی فارسی پخش شده است، همان شبکهای که طی چند سال اخیر تمام آثار کوتاه ابراهیم ایرجزاد، کارگردان فیلم عنکبوت را پخش کرده است. در واقع ساخته شدن فیلم عنکبوت چند هدف را دنبال میکند که از چهرهای مذهبی و انقلابی که راه به اشتباه رفته، سمبل و نمادی از تندروی ضد مردمی بسازد تا به این ترتیب، آنچه از عاقبت دینداری و انقلابیگری در فیلم ترسیم میشود چهرهای مشابه سعید حنایی باشد. با استناد به پخش مستند مازیار بهاری از بی بی سی فارسی و آثار کوتاه ابراهیم ایرجزاد از این شبکه بخشی از ماجرا کاملا روشن است. اما چند نکته دیگر درباره عنکبوت بسیار قابل اعتناست.
1. نویسنده فیلمنامه «اکتای براهنی» فرزند «رضا براهنی» از مخالفین تابلودار نظام است، تهیهکننده این فیلم «جواد نوروزبیگی» نیز از عوامل مولد بحران در حوزه سینمای کشور است که با تهیه و تولید فیلم مارموز کاملا مشخص است که سعی در تخریب چهرههای انقلابی و مذهبی را دارد و با ساخت فیلم ماموز سعی میکند از افرادی که به صورت ظاهری افرادی مذهبی و انقلابی هستند، چهره مخدوشی ارائه دهد که مناسب حضور در عرصه سیاسی کشور نیستند و در این فیلم رسما آنان را چماقدار معرفی میکند.
2. محتوای فیلمنامه و خط روایی آن با ایجاد حس همذاتپنداری در مخاطب در پیِ حصول به نتایجی مبنی بر وجود اشتراک بین تفکر «سعید حنایی» و اقدامات مقابلهای با «بدحجابی و کشف حجاب»، ایجاد ارتباط ذهنی بین روسپیگری و حاکمیت، هجو فریضه امربه معروف و نهی از منکر با تولید احساس مشابه سازی بین «سعید حنایی» و مسائل جامعه امروز است :
[«سعید» با خربزهای در بغل سوار پراید میشود، غیر از راننده که مرد جا افتاده و موجه بنظر میرسد، مرد مسنی صندلی جلو و زن میانسالی با حجاب چادر عقب ماشین نشستهاند؛ صدای پخش ماشین نه آنقدری که گوش را اذیت کند، شنیده میشود، یک خواننده زن ترانهای میخواند، «سعید» مدت زیادی تحمل نمیکند. «سعید» : آقا اینو خاموش کن! راننده : چرا؟ آهنگه دیگه!، «سعید» : یعنی چی؟ زن نشسته ها!!، مرد مسن صندلی جلو با اشاره از راننده میخواهد برای ختم غائله ضبط را خاموش کند، با خاموش شدن ضبط، رادیو اتومات روشن میشود؛ یکی از سخنرانیهای «خاتمی» در باره گفتگوی تمدنها در حال پخش است!]
3. واژگان زننده، مبتذل و جنسی در متن فیلمنامه و دیالوگها آنقدر زننده است که قصد نویسنده از ایجاد فضای غالب ذهنی را پنهان میکند : [«افسانه» : میگن مریضی دارن، من ولی هرجا برم کاندوم استفاده میکنم، پولش جداست فقط گفته باشم. «سعید» : من نمیخوام! «افسانه» : پس چی میگی؟ فقط لاس خشکه میزنی!؟]
4. هجو مرزبندیها و احکام شرعی در این فیلمنامه شگفتآور است؛ [«سعید» دست به جیب میبرد. مقداری پول میشمارد. «افسانه» پولها را از دست «سعید» میقاپد. «افسانه» : بیا این اضافه است، ما که حروم خور نیستیم!]. . . .[«افسانه» : اصلا میخوای صیغه بخونیم!؟ – برگهای که جملات صیغه رویش نوشته شده را در میآورد – من نصف مشتریام برای این که خودشونو راضی کنن همون اول صیغه میخونن] ... . [«سعید» : تاکی میخوای بری با مرد غریبه!؟ «افسانه» : پول ندارم، بچهام کل امروز یک سیب خراب خورده، تو که خوب روضه میخونی خرج منو میدی!؟ «سعید» : من پولدار نیستم! ولی خب خدا چی؟ «افسانه» برو بابا، خدا مال شماست ما خدا نمیخوایم! «سعید» : اون دنیا باید برای حرفهایت تقاص پس بدی! «افسانه» اگه کاری نمیکنی پول منو بده، اگه خدا شرایط منو نمیفهمه من تقاص پس میدم، کدوم دنیا؟]
5. مطالب خلاف پرونده و نیز تخصیص سطح نازل برای دیالوگهای قاضی و دادستان به جهت تحقیر نماد قوه قضاییه و حاکمیت در این فیلمنامه قابل تامل است : [«سعید» : من اینکارو قتل نمیدونم من اینا رو مفسد فیالارض میدونم! «قاضی» : شما میخوای دل خودت رو خوش کنی، شما فقیه هستی!؟ . . «قاضی» : نه جواب بده، تازه فقیه هم نمیتونه همچین کاری بکنه! برای یک قصاص باید چندین و چند نفر نظر بدن! قوه قضاییه به این عریض و طویلی ...]. . . . .[«دادستان» : بایستی اشاره کنم قربانیان بواسطه سابقه کیفری که داشتند به هیچ عنوان مهدورالدم شناخته نشده و تنها قصد متهم، ایجاد رعب و وحشت در جامعه بوده است. چرا که او همراه با ارتکاب به قتل، اقدام به سرقت از مقتولین کرده و چند مورد زنای محصنه هم صورت گرفته است!!]
با عنایت به جمیع موارد فوق الاشاره و لزوم رعایت مجملنویسی، محتوای این فیلمنامه درپی القای وجود ارتباط بین فحشاء و ناکارآمدی نظام، وجود جنس نگرش «سعید حنایی» در جامعه متدین و در لایه پنهانِ مقابله با کشف حجاب یا منکرات دیگر، ارتباط یکسویه فقر و تمام آنچه بدان روابط نامشروع اطلاق میشود و درنهایت نشانه رفتن انگشت اتهام به سوی وفاداران به ارزشهای انقلاب اسلامی و متدینین است.
لذا با توجه به محتوای زننده فیلم، دادستانی کل کشور برای جلوگیری از لطمه گسترده به افکار عمومی هر چه سریعتر میبایست در اقدامی سریع مانع اکران فیلمی شود که اهداف مشخصی را دنبال میکند. قطعا این توقیف در جامعه هنری همراه با پروپاگاندای مطبوعات اصلاحطلب و وابسته، قالبی افراطی به خودش خواهد گرفت. اما مسئولان قضایی کشور میدانند که این فیلم - همانند خانه پدری - سم مهلکی است که وارد طعام فرهنگی کل کشور میشود و ضرورت دارد که مقامات قضایی در مورد این ولنگاری و تحریف آشکار، واکنشی بسیار سریع بروز دهند.
امید میرود هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر، با انتخاب فیلمهای سلامتتر و مفرحتر، در دگرگونی شرایط اجتماعی گام بزرگتری را بردارند.