به گزارش حلقه وصل، در این گزارش آمده است: «... تعداد کمی از ما وقتی اطلاعات شخصی خود را در فضای آنلاین ارائه میدهیم، اصلا فکر میکنیم که چه چیزی را قبول میکنیم! دور تا دور ما را دستگاههایی گرفتهاند که ما را از خودمان هم بهتر میشناسند. هرچه در فضای اینترنت بیشتر چرخ میزنیم، شرکتها رزومهای را که از ما دارند، پیوسته تکمیل میکنند.
مثلا در نظر داشته باشید که وبسایت آمازون از طریق محتوایی که دیده یا جستوجو کردهایم، از ما چه اطلاعاتی را گردآوری و تحلیل میکند. اپها یا نرمافزارهایی که میبینیم، بخشی از اقتصاد علائق و سلائق و تمایلات هستند. در ازای خدمات معمولا رایگان که به شما ارائه میدهند، از شما علاقه، سلیقه، تمایل و اطلاعاتتان را میگیرند...»
همیشه این سؤال برای برخی از ما وجود داشته که واقعاً اطلاعات شخصی ما مثلا اینکه چه کتابی میخوانیم و چه فیلمی میبینیم یا شغلمان چیست و یا برای گردش به کجا میرویم و اوقات فراغت خود را به چه نحو میگذرانیم، به درد چه کسی میخورد؟ و برایمان اساساً اهمیت نداشته و ندارد که این اطلاعات مورد استفاده یا سوءاستفاده دیگران قرار بگیرد یا نگیرد. گزارش بیبیسی اینگونه پاسخ این سؤال را میدهد: «... دور تا دور ما حجمی تقریبا خارج از تصور از اطلاعات وجود دارد که بهطور نامرئی ولی دائمی انباشته میشود. هربار که به گوشیهایمان نگاه کرده یا پرداخت آنلاین انجام میدهیم، ناخودآگاه به این حجم اضافه میکنیم. این در حالی است که من و شما چندان به اطلاعاتی که در اختیار فضای وب میگذاریم، فکر نمیکنیم ولی قدرتمندترین شرکتها در تاریخ بشر، حسابی به آنها فکر میکنند. برای آنها اطلاعات شما مثل گرد طلا ارزشمند است...»
راوی نیک، حقوقدان در حوزه اطلاعات سؤالی را که هیچگاه از خود نپرسیدهایم را مطرح میکند: «...اگر یک محصولی (مثل موتور جستوجوی گوگل) رایگان است، پس خرج و هزینههای آن از کجا میآید؟!»
و اینکه این شرکتهای بزرگ که اطلاعات ما برایشان مثل گرد طلا ارزشمند است، از این اطلاعات شخصی ما چه استفادهای میکنند، شوشانا زوبف، نویسنده کتاب «عصر کاپیتالیسم تجسسگر»، اینگونه پاسخ میدهد: «...کاپیتالیستهای تجسسگر، تجربه بشری خصوصی شما را میگیرند، آن را به اطلاعات رفتاری تبدیل کرده و جوری آن را بستهبندی کرده که پیشبینی کنند حالا یا در آینده شما چه کاری انجام خواهید داد؟ حالا آن را به مشتریانی میفروشند که منافع آنها ایجاب میکند که بدانند شما در آینده چه کاری انجام خواهید داد؟...»
این مشتریان تجاری چه افراد یا گروههایی هستند که منافع آنها ایجاب میکنند که بدانند ما در آینده چه میکنیم؟ چندی پیش رسوایی یکی از این شبکهها و شرکتهای بزرگ اینترنتی باعث شد تا حدود ۹۰ میلیون کاربر آن دریابند که فروش اطلاعات شخصی آنها به شرکتهای تبلیغاتی حامی دونالد ترامپ چگونه باعث موفقیت وی در انتخابات سال ۲۰۱۶ گردید. یا در افشاگریهای اسنودن کارشناس ارشد سازمان سیا، روشن شد که سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی چگونه با استفاده از اطلاعات شخصی افراد برای ایجاد فشار یا سوءاستفاده از موقعیت اجتماعی آنها جهت منافع خود اقدام میکنند و یا بر اساس یافتههای نشریه یهودی فرانسوی «لومگزین دی ایسراییل در سال ۲۰۰۸، سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی بهخصوص موساد از طریق شبکههای اینترنتی مانند «فیسبوک» به میزان زیادی اطلاعات از استفادهکنندگان این سایت در جهان سوم و بهخصوص کشورهای اسلامی دسترسی پیدا میکند، آنگاه برای تعیین و ارزیابی وضعیت جوانان این کشورها، آن اطلاعات را در اختیار اساتید روانشناسی وابسته به دستگاههای اطلاعاتی قرار داده تا بر اساس پیشبینی رفتارشناسی آنها طرحهایی برای در اختیار گرفتن ذهن و روح این جوانان ارائه شود.
یعنی اطلاعات ساده شخصی ما دستمایهای برای سرویسهای اطلاعاتی و روانشناسان وابسته به آنها میشود تا با تحلیل علائق و تمایلات ما و رفتارشناسی آیندهمان، برنامههای مورد نظرشان را برایمان طراحی کنند.