سرویس فرهنگ و هنر حلقه وصل - ترکیب مجید اوجی – فلورا سام، سالهاست که در حوزه سریالسازی فعال هستند و سریالهای فراوانی را برای شبکههای مختلف سیما تولید کردهاند، اگر همه عوامل مشارکت کننده در تمامی سریالهای اوجی – سام را کنار هم جمع کنیم، شاید از تعداد تماشاگران و مخاطبان تولید شده توسط این دو نفر پیشی بگیرد. یکی از مشکلات عمده تولیدات این زوج هنرمند این است که با اقبالی روبرو نمیشود.
این ترکیب تولید را از زاویه دیگری هم میتوان بررسی کرد که اولی در مقام تهیهکننده و دومی در مقام کارگردان، طی ۱۱ سال گذشته سریالهای نشانی، ماه عسل، راز و نیاز، توطئه فامیلی، راز پنهان، بیقرار ۱ و ۲ ، باغ سرهنگ، ما فرشته نیستیم، و مرضیه را تولید کردند که جمیع آثار تولید شده، بارها مورد نقد مخاطبان حرفهای سیما قرار گرفته، اما به رغم همه انتقادات مطرح شده، بازهم سریدوزی نازل این زوج بسیار محترم، بااخلاق و سلامت در سیما ادامه پیدا کرده است.
سام و اوجی از زوجهای بسیار محترم عرصه نمایش هستند، اما آیا بسیار خلاق هم هستند؟!
بارها نقدهای مفصل و طولانی درباره تولیدات این دو نفر به نگارش درآمده، ضعف فیلمنامههای تولید شده مشترک این زوج به نگارش درآمده است.
این زوج در سینما فیلمی به تهیهکنندگی ابراهیم اصغری، تولید کردند که هیات انتخاب فیلم فجر سالی که این اثر تولید شد با دیدن بیست دقیقه، از دیدن ادامه آن انصراف داد و فیلم که بعدا با عنوان «قرارمون پارک شهر» با مضمون دفاع مقدس اکران شد، آنقدر اثری ضعیف بود که تقریبا بیسرو صدا بدون آنکه مخاطبی حداقلی برای خودش دست و پا کند از پرده سینمای پایین آمد.
با این حساب و با توجه به عدم توفیق تولیدات زوج اوجی – سام، تولیدات سریالی این زوج همچنان ادامه پیدا کند و هر چه دامنه ماجراجوییهایی اجتماعی – سیاسی و مذهبی این زوج در قالب سریالهای مختلف افزایش پیدا میکند، باگها و حفرههای عجیبتری در آثار نمود پیدا میکند.
طبیعی است وقتی سریالی در ایام محرم و صفر به نمایش درمیآید، باید مناسبتی با موضوع یا مفهوم عاشورا، عزاداری مردمی و موضوعات مرتبط با آن در چنین حال و هوایی داشته باشد و متاسفانه طریقتجویان امروز، حسن فتحی، یکی از شریعتمدارترین سریالهای عاشورایی تاریخ شیعه یعنی شب دهم را ساختهاند که ساختن چنین معادلی، در شرایط فعلی، در دفاتر تولید کنونی، تقریبا غیرممکن است، چون تالیف کننده چنین سریالی دچار مثلث سازی نمایشی در قالب سریالی مثل شهرزاد شده و ساختن چنین سریالی با آرمان جریان اصلی نمایش در سیما و سینما، فرسنگها فاصله دارد. لذا برای رفع مسئولیت، ساختن کارهای شریعت محور را به تولیدکنندگان «وضع موجود» سپردهاند و ماحصل اثر به جای شریعتمحوری، ضد تبلیغی و طریقت محور خواهد شد.
اگر توان ساختن سریالی شریعتمحور با مضمون عاشورا و تکرار شاهکاری چون مختارنامه را نداریم، چه اصراری هست که سریال مناسبتی بسازند؟ سریالی که به یقین نتیجهای معکوس و خسرانی نمایشی به بار خواهد آورد. جا دارد شاهکار مختارنامه از تمام شبکههای سیما هر سال پخش شود اما آثار ضعیفی چون «مرضیه» در این ایام، مخاطب را از تلویزیون فراری ندهد.
سریال یک بخش نمایشی آسیبزا دارد که با ذکر یک مثال بدان خواهیم پرداخت، تا با دقت بیشتری، روند اشتباهات دراماتیک در چنین سریالهایی افزایش پیدا نکند.
زمانی که پل هگیس فیلمساز برجسته آمریکایی، فیلم ضد جنگ «در دره الا» (In the Valley of Elah) را با الهام از داستان واقعی «ریچارد دیویس» به نگارش درآورد و ساخت، فیلم با تحسین منتقدان آمریکایی مواجه شد اما در بسیاری از نقدها، منتقدان رادیکال با گرایش محافظهکارانه، به صحنه پایانی فیلم اعتراض داشتند. کاراکتر هنک، کهنه سربازی آمریکایی است و در یک صحنه اعتراضی پرچم ایالات متحده را به صورت معکوس برافراشته میکند. این صحنه یکی از حاشیههای مهم فیلم بود و در حاشیه این اعتراض این بحث عنوان میشد که چون مخاطب معمول سینما شاید برداشت نابجایی از این صحنه خواهد داشت.
روایت سریال مرضیه را میتوان با این بخش از فیلم «در دره الا» و حواشی مرتبط با آن مقایسه کرد. علی (روزنامهنگار) و مرضیه( پزشک و جراح) به همراه دخترشان روزگار خوبی را پشت سر میگذارنند. علی مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله را هر سال در خانهاشان برگزار میکند. در این حین ناگهان علی از طریق یک پرونده خودکشی اسنادی را مربوط به سوداگران داروهای پزشکی پیدا میکند.
علی روز پس از آنکه به هارد محتوی اطلاعات دسترسی پیدا میکند، توسط مهاجمان صدمه میبیند و راهی بیمارستان میشود و با اینکه پس از عمل جراحی زنده میماند، اما پس از آنکه سطح هوشیاریاش افزایش پیدا میکند، ناگهان از دنیا میرود و مرضیه چون خوشبختیاش را از دست رفته میبیند، نسبت به امام حسین(ع) معترض میشود که چرا سبب زنده ماندن شوهرش نشده و برای نشان دادن این اعتراض، اقدام با پایین آوردن پارچهها پرچمهای عزاداری امام حسین (ع) میکند.
یکسال از این ماجرا میگذرد و زن همچنان با دادن نذری برای همسرش ، دین خود را به شوهرش ادا میکند، اما معارض و مخالف عزاداری برای امام حسین(ع) است و این وضعیت تا پایان سریال ادامه دارد تا اینکه همسر دکتر بهرامی به او توصیه میکند علی، همسرش در خوابهای مکرری که او دیده به مرضیه به صورت غیرمستقیم توصیه میکند با مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله آشتی کند.
با نقل نمونه فیلم «در دره الا» و نگاهی به ساختارهای نمایشی سیما و تاثیر رسانه ملی باید اذعان داشت پایین آوردن پرچم عزاداری امام حسین (ع) یک گزاره نمایشی اشتباه است.(۱) عدم پذیرش تقدیر از سوی این زن، اعتراض به امام، به هر جهت وضعیت نمایشی مطلوبی برای مخاطبان رسانه ملی نیست. مثلا در فیلم مالنا (جوزپه تورناتوره) رناتو (جوزپه سولفارو) وقتی حوائج دنیوی خود را از مجسمه حضرت مریم (س) مطالبه میکند و حاجت گناهآلود او برآورده نمیشود، پسرک اقدام به شکستن مجسمه مریم مقدس میکند و این بخشی یکی از صحنههای خاص فیلم است که مخاطب را به همذات پنداری وادار میکند و نکته جالب اینجاست که فیلم دارای کارشناس مذهبی است.
اشکال بزرگ این است که مولفان ما، نگاه مسیحی به مذهب شیعه دارند. نگاه اغلب سینماگران و سریالسازان کاملا تثلیثی به مقوله مذهب است. شان و مرتبه ثارالله را از ابد تا ازل ممتاز و بیهمتاست، اما ثارالله، الله نیست. چون خداست که در قرآن میگوید او میمیراند و زنده میکند. مگر امام حسین(ع)، جایگاه و مرتبهای برابر با خدا دارد که زن پس از مرگ شوهرش نسبت به ایشان اعتراض میکند؟ سریال مسئله انتظار معجزه و دریافت آنرا به صورت بسیار اشتباه و نازلی مطرح میکند، چون سریال اثر بسیار ضعیفی است. سریال، هنوز در معرفی مشاغل و رابطهها در سریال با مشکلات عدیدهای مواجه است.
رابطهها و مشاغل مخصوصا حوزه روزنامهنگاری که شغل شخصیتهای اصلی است، هیچ ارتباطی به یک محیط مشابه روزنامه ندارد، مافیای دارو به چه دلیلی و با چه استدلالی تحت تعقیب باید قرار بگیرد؟ نویسنده چند قالب روایتی را کنار هم گذاشته است، اما نتوانسته هارمونی هماهنگی میان آنان ایجاد کند. مسئله تعقیب پلیسی، عزاداری در ماه محرم، روزنامهنگار فساد ستیز، عناصر بسیار جذابی برای ساخت یک سریال سرگرمکننده معمولی است. اما با چنین المانهای نمایشی، بازهم فیلمنامه منسجمی از کار در نمیآید.
به هر حال سریال مناسبتی به مراقبت معنایی بیش از حد معمول نیاز دارد و عملا در محتوا سازی این مراقبت وجود ندارد. چون ما با سریال نمایشی چندین قسمتی مواجه هستیم، نمیتوانیم ادعا کنیم، با طرح معترضه مرضیه به امام حسین (ع) این وضعیت را در قسمتهای بعدی تعدیل کردهایم. چون ممکن است مخاطب همان قسمت چهارم یا پنجم را که زن به امام حسین(ع) و مراسم عزاداری او خروش میکند را تماشا کند.
پی نوشت:
(۱) اعتراض به خدا (قدیسان و مقدسات)، یکی از وضعیتهای خاص سی و شش وضعیت نمایشی است که کتاب ترجمه شده آن توسط عزتالله ضرغامی به فیلمنامه نویسان و سریال سازان خاص سیما توسط وی اهدا میشد.