سرویس ورزش حلقه وصل – جعفر کاشانی پیشکسوت پرسپولیس و مؤسس باشگاه شاهین تهران که در سالهای اخیر ریاست هیأت مدیره باشگاه پرسپولیس را نیز برعهده داشت صبح روز چهارشنبه ۱۰ مهر به علت ایست قلبی دار فانی را وداع گفت.
حمید جاسمیان از همدوره های آن مرحوم در باشگاه های شاهین و پرسپولیس در گفت و گو با حلقه وصل، در حالی که به دلیل شرایط روحی نامساعدش قادر به صحبت کردن نبود با اشک و آه درباره دوست و رفیق ۵۰ ساله اش حرف زد.
مدافع اسبق باشگاه شاهین در دهه ۴۰ درباره آخرین صحبتی که با زنده یاد جعفر کاشانی انجام داده اظهار داشت:
من همین دیروز عصر با جعفر کاشانی حرف زدم. خودش به من تلفن کرد و گفت با تصمیم محمد حسن انصاریفرد من رییس کمیته انضباطی باشگاه شده ام. گفت حکمم را مدیرعامل زده است. اما صبح امروز که برای کاری به بهشت زهرا آمده بودم رحیم یوسفی به من تلفن کرد و گفت جعفر از دنیا رفته است و من در جوابش گفتم چطور ممکن است؟ من همین دیشب با او حرف زدم!
وی که به دلیل گریه کردن به سختی حرف می زد ادامه داد: همایون بهزادی رفت، حمید شیرزادگان رفت، فیروز سلیمانی رفت، گنجاپور رفت، صفر ایرانپاک رفت، پرویز خان رفت، ناصر حجازی رفت، فرشته مرگ یکی یکی سراغ پیشکسوتان می آید.
پیشکسوت باشگاه شاهین درباره دورانی که با مرحوم کاشانی همدوره بوده از خصایص اخلاقی آن شادروان توضیح داد: هم در شاهین و هم در پرسپولیس کاپیتان جعفر کاشانی بودم و هر جا که می رفتیم او می ایستاد و می گفت حمیدخان کاپیتان من است و یکبار نشد جلوتر از من وارد جایی شود. نه او و نه علی پروین! اگر فوتبال آنها ۱۰۰ بوده من ۱۰ هم نبودم ولی هیچ وقت هیچ کدام شان جلوتر از من در یک سالنی، جشنی، ورزشگاهی، مسجدی یا عزاداری نرفتند و احترام نگه داشتند.
پیشکسوت باشگاه پرسپولیس درباره شرایط فوتبالی جعفر کاشانی خاطرنشان کرد: او در سطح بالایی فوتبال بازی می کرد و شماره یک بود. وقتی در خط دفاع کنار من می ایستاد، به من می گفت حمیدخان برو جلو و خیالت از پشت سرت راحت باشد. یک انسان والا و محترم. هر جا بودیم من کاپیتانش بودم و البته لطفش شامل حال من هم بود.
وی افزود: هر کسی در زندگی اش دورانی دارد که دستش خالی می شود. در مدتی که ما در فدراسیون در کمیته ای به نام پیشکسوتان، همراه با فرامز ظلی و دوستان مشغول بودیم با تیم ها به شهرستان ها می رفتیم و سرمان گرم بود ولی وقتی فدراسیون این کمیته را منحل کرد مدتی وضعیت برایم سخت شد اما در روزهایی که دست من خالی بود جعفر کاشانی دست مرا گرفت.
جاسمیان در این باره که آیا با کاشانی رفت و آمد خانوادگی هم داشته یا نه توضیح داد: البته که داشتیم. او خانواده بسیار محترمی داشت. دو فرزندش با تحصیلات عالی در خارج از ایران زندگی می کنند و شخصیت والای او در وجود تک تک نفرات خانواده اش هم به وضوح دیده می شد.
وی با اشاره به سطح بالای سواد و فعالیت های کاشانی در دورانی که کارمند وزارت امور خارجه بود به ذکر خاطره ای پرداخت و گفت: او خودش دیپلمات بود. هم در آلمان، هم در امارات و در کشورهای مختلف اروپایی یا خاورمیانه. یادم هست سالی که برای شرکت در جام جهانی پیشکسوتان با هزینه شخصی محمد دادکان رییس وقت فدراسیون فوتبال راهی آلمان شدیم جعفر کاشانی به واسطه ارتباطاتی که با کنسولگری ما در آنجا داشت ترتیبی داد که با عزت و احترامی خاص از پیشکسوتان ایران پذیرایی و استقبال شد. آنجا همه برایش احترام قایل می شدند.
رفیق قدیمی زنده یاد کاشانی در پایان بار دیگر با یاد کردن از درگذشتگان فوتبالی و دوستان همدوره شان خطاب به فوتبالیست های امروزی یادآور شد: همه رفتند ولی هنوز داریم به یکدیگر بدی می کنیم. آخرش چیست؟ همین است. الان ببینید در فدراسیون چه خبر است؟ فوتبال باید چاقوکشی و درگیری و سرشکستن داشته باشد؟ فوتبالیست های جوان با خواندن سرگذشت فوتبالیستهایی مانند جعفر کاشانی بدانند قبل از ورزش احترام و اخلاق و البته جوانمردی حرف اول و آخر را می زند و برای این است که امروز همه از کاشانی و کاشانی هایی که به خاطر ورزش قهرمانی، اخلاق را زیر پا نگذاشتند حرف می زنند.