بنده در تجمعی بودم که خانمی از سر نداری و بیچارگی پیت نفت آورده بود تا خودش را آتش بزند، از این غم اگر بمیریم رواست... این خانم یک لیستی آماده کرده بود که خواستههای دختر کوچکش بود که در مقابل همین خواستهها شرمنده فرزندش شده بود که یکی از خواستههای این دختر این بود که «دندانم درد میکند، نمیتوانم به دکتر بروم...» چرا؟ چون هرآنچیزی که داشته هزینه مسکن کرده است و الان هم خانهای ندارد