در محیط کار همه مسخره ام می کنند، همه طعنه می زنند که الان بعد از جنگ چه جای این حرفهاست؟ ولی آن ها سوز درون مرا درک نمی کنند...
از خانواده عزیز خودم ( از پدر و مادر و خواهرانم ) حلالیت می طلبم و از هر آزار و اذیتی که آنها را کرده ام، عذرخواهی میکنم و طلب عفو میکنم.
خدایا، دوست دارم در موقع شهادت، آغوشم باز باشد تا همه بدانند با آغوش باز به سراغ شهادت رفتم و شهادت را در بغل گرفتم، پروردگارا دوست دارم در موقع شهادتم لبخند برلبانم باشد...
ای خدا میبینم که دوستانم به جبهه میروند و شهید میشوند، آن وقت من نمیروم و یا اینکه اگر میروم همان آدم قبلی هستم، پس ای خدا، آدمم کن و مرگ مرا شهادت در راهت عطا نما!
از جناح بندی ها در مساجد جلوگیری نمایید، از مسائلی همچون ریا و خود نمایی بدور بوده و خدا را با خود غریبه ندانید بلکه همیشه از او حوائج خود را بخواهید.
ه قول امام عزیزمان شاید که این وصیت ها بتواند دلهائی را بسوی الله سوق دهد! در اول بگویم که من لایق سخن گفتن با شماها نیستم و همان حرفهای شهدای قبلی را یادآوری و ذکر میکنم.
در اینجا لشکر محمد رسول الله (ص) احتیاج شدیدی به نیروهای رزمنده دارد و این حرف اشتباهی است که بگوییم جبهه رفتن برای ما بس است و کسان دیگری هم هستند که به جای ما به جبهه بیایند ولی...
دوست دارم هر دو دست از تنم جدا باشد تا در آن دنیا بیشتر شبیه باب الحوائج علیه السلام باشم و شرمگین نباشم!
پیمان میبندم تا آخرین قطرات خونم و تا فتح کربلا و قدس دست از اسلام بر ندارم و در زیر پرچم لا اله الا الله مقاومت کنم.
در تابستان سال ۱۳۶۲ از طرف مدرسه برای آموزش و بازدید از مناطق جنگی به شوش دانیال و جبهه های جنوب اعزام شدند که سبب شعله ور شدن عشق و علاقه او به جبهه ها شد.
در تمام مکان ها قول میدهم که مواظب خودم باشم، همانطوری که قبلا مواظبت کرده ام. و شما پدر و مادرم باید افتخارکنید که فرزندتان را برای یاری پیر جماران فرستادید!
مراسم هفتگی قرائت دعای مسجد مقدس جمکران این هفته نیز به صورت مجازی به دلیل شیوع ویروس کرونا برگزار خواهد شد.
وصیت من به شما برادران و خواهران این است که همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشید تا اسلام ضربه نبیند؛ نماز های یومیه را به جا آورید و دعا زیاد بخوانید از همین دعاها و نماز شب ها شهدا بیرون آمدند.
حالا دیگر خیال همه راحت بود که اگر با این سر و وضع به عقب برود دیگر گم نمیشود و گمنام نمی ماند.