به گزارش حلقه وصل، به بهانه این شب بلند زمستانی سراغ کسانی رفتیم که در ذهن عامه مردم به قصهگویی شهرت دارند.
قصهگوی مردم
از دیرباز در افسانههای کهن شهرزادی بوده است که با قصههایش توانسته پادشاه سرکش و خونریز وقت را سربهراه کند بهطوری که قصههایش به هزارویک شب مشهور شد. در دوران حاضر که عصر انفجار اطلاعات و فضای مجازی است همچنان قصهگویی در میان مردم رایج است هرچند شاید کمی شکل آن عوض شده باشد. در این گزارش میخواهیم چندنفری که از سالیان قبل تا کنون به قصهگویی مشهور شدهاند را برای شما معرفی کنیم. البته برخی از آنها از دنیا رفتهاند اما همچنان آثارشان در میان مردم محبوب است و کاربرد دارد.
«داستان و راستان» با شهید مطهری اگر شهید مطهری را بهعنوان یکی از سخنوران مشهور قبل از انقلاب به یاد داشته باشید میدانید که کتابی از وی در حوزه داستان و قصه بهجا مانده است به نام «داستان و راستان». در شرایطی که در دهه چهل داستاننویسی ایران در اختیار نویسندگانی بود که علقه چپگرایی داشتند شهید مطهری بهعنوان یک شخصیت حوزوی وارد عرصه داستان شد و این کتاب را نوشت. در شرایطی که جامعه مذهبی بهدلیل فضای نامطلوب ادبیات و هنر از آن فاصله گرفته بودند این کتاب چنان مورد توجه قرار گرفت که تا اکنون مخاطب خود را دارد. «داستان و راستان». مجموعهای از داستانهای کوتاه است که درباره زندگی بزرگان دینی در اسلام نوشته شده است. کتاب شامل دو جلد است که در هر جلد آن ۷۵داستان نوشته شده است. منابع داستانهای کتاب، از کتب احادیث، تواریخ و سیره و با زبانی ساده و مفید به صورت حکایت و داستان براساس واقعیت بیان شده است. داستان راستان در سال1344 برنده جایزه یونسکو شده است.
شهید مطهری درباره اتفاقی که باعث نگارش این کتاب شد میگوید: «در یکی از جلسات هیات تحریریه شرکت انتشار» یکی از اعضای محترم پیشنهاد کرد که خوب است کتابی اخلاقی و تربیتی نگارش یابد ولی نه به صورت «بیان» بلکه به صورت حکایت و «داستان» ، آنهم نه داستانهای جعلی و خیالی بلکه داستانهای حقیقی و واقعی که در کتب اخبار و احادیث یا کتب تواریخ و تراجم (شرح احوال) ضبط شده است. این پیشنهاد مورد قبول هیات واقع شد. سهمی که اینجانب دارد این است که بیش از سایر اعضا این فکر در نظرم مقبول و پسندیده آمد و همان وقت تعهد کردم که این وظیفه را انجام دهم. اثری که اکنون مشاهده میفرمایید مولود آن پیشنهاد و آن تعهد است.... در مدتی که مشغول نگارش یا چاپ این داستانها بودم، بعضی از دوستان ضمن تحسین و اعتراف به سودمندی این کتاب، از اینکه من کارهای به عقیده آنها مهمتر و لازمتر خود را موقتاً کنار گذاشته و به این کار پرداختهام، اظهار تأسف میکردند و ملامتم مینمودند که چرا چندین تألیف علمی مهم را در رشتههای مختلف به یک سو گذاشتهام و به چنین کار سادهای پرداختهام. حتی بعضی پیشنهاد کردند که حالا که زحمت این کار را کشیدهای پس لااقل به نام خودت منتشر نکن! من گفتم چرا؟ مگر چه عیبی دارد؟ گفتند اثری که به نام تو منتشر میشود لااقل باید در ردیف همان اصول فلسفه باشد، این کار برای تو کوچک است.»
مهدی آذریزدی که پدر ادبیات کودک شد مهدی آذریزدی را پدر ادبیات کودکونوجوان ایران نام گذاشتهاند. کتاب « قصههای خوب برای بچههای خوب» مشهورترین اثر این نویسنده است. شاید ندانید که آذریزدی در روزگار کودکی در آرزوی باسواد شدن و مدرسه رفتن بود اما شرایط زندگی او را مجبور کرد به کار مشغول شود. با این حال یک اتفاق او را به عرصه کتاب آورد و آذریزدی استفاده کرد و کارش را انجام داد. او در 35سالگی در حالی که شاگرد چاپخانه بود با دیدن قصههای کلیلهودمنه به فکر بازنویسی قصهها برای کودکان شد و همین جرقه نوشتن « قصههای خوب برای بچههای خوب» شد که وی را مشهورترین نویسنده و قصهگویی کودکان کرد. او در این راه پنج کتاب در مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» و پنج کتاب کوچکتر در مجموعه «قصههای تازه از کتابهای کهن» انتشار داد. تاکنون بیستوسه عنوان کتاب از او منتشر شدهاست. از جمله آثار انتشاریافته از آذریزدی میتوان به «قصههای تازه از کتابهای کهن، گربه ناقلا، گربه تنبل، مثنوی برای بچهها، مجموعه قصههای ساده و تصحیح مثنوی برای بزرگسالان، حکایت منظومی به نام «شعر قند و عسل» و همچنین دو کتاب آموزشی به نام خودآموز عکاسی و خودآموز شطرنج» اشاره کرد. مهدی آذریزدی در سال۱۳۴۳ به سبب نگارش کتاب «قصههای «خوب برای بچههای خوب» از سوی «سازمان جهانی یونسکو» به دریافت جایزه نائل آمد. کتابهای وی از طرف «شورای کتاب کودک» نیز کتاب برگزیده سال شدهاند. او در سال۱۳۷۹ به سبب نگاشتن داستانهای قرآنی و دینی، «خادم قرآن» شناخته شد.
حجتالاسلام راستگو یا عمو روحانی قصهگو شاید برای خیلیها در دهه هفتاد عجیب بود که یک روحانی را در حال قصهگویی ببینند اتفاقی که واقعاً افتاده بود و حجتالاسلام راستگو واقعاً برای کودکان در تلویزیون قصه میگفت. وی سالها مدیریت مرکز مربی کودکان در حوزه علمیه و همچنین به مدت ۳۵سال اجرای برنامههای متعدد تلویزیونی برای کودکان را برعهده داشت. او پس از تحصیل علوم حوزوی تا خارج فقه و اصول به فعالیت در زمینه کلاسهای ویژه کودکان و برپایی اردو پرداخت. راستگو در دهها کشور آسیایی، آفریقایی و اروپایی به اجرای برنامه پرداختهاست.
آقای حکایتی اسم قصهگوی ماست در دهه شصت و هفتاد برنامهای کودکانه با اسم «زیر گنبد کبود» پخش میشد که به قصه گفتن در فضایی خاص میپرداخت. این برنامه در فضای یک فروشگاه با نام فروشگاه قصه (در سری بعدی بازار قصه) اجرا میشد. در این برنامه با یک قصه، موضوعی بیان میشد و وظیفه بعدی بر عهده بازیگران بود که بهنحوی موضوع را گسترش بدهند و مسألهای که در داستان ایجاد شده بود را با کمک آقای حکایتی حل کنند. شخصیت اول ماجرا بهرام شاهمحمدی بود که با نام آقای حکایتی در جامعه معروف شد و طی این سالها هم کمتر اسم اصلیاش مورد توجه بود. سری اول با نویسندگی ایرج طهماسب در سال۱۳۶۶ کلید خورد. در سال۱۳۶۸ و۱۳۷۴ نیز نویسندگی مجموعه ۱۳و ۱۴قسمتی زیرگنبد کبود برعهده راضیه برومند بود. سری اول این برنامه در سال۱۳۶۶ و سری دوم در سال۱۳۷۴ ساخته شد و بین زمان ساخت این دو سری ۸سال فاصله بود. موسیقی این مجموعه ساخته بهرام دهقانیار است. در سال۱۳۹۲ موسیقی این مجموعه با تنظیم جدید سام وفایی و در قالب یک نماهنگ منتشر شد. سال قبل در اختتامیه جشنواره قصهگویی مراسمی خاطره انگیز در تجلیل از بهرام شاهمحمدی برگزار شد که بازتاب زیادی هم داشت.
هوشنگ مرادیکرمانی و قصههای برای مردم «قصههای مجید» را که یادتان هست؟ همان مجیدی که مهدی باقربیگی نقش مجید را داشت و پرویندخت یزدانیان هم مادربزرگش بود. این مجموعه تلویزیونی در زمان پخش خودش مخاطبان زیادی داشت. کل مجموعه از کتابی به همین نام اقتباس شده بود که اثری بود از هوشنگ مرادیکرمانی، نویسنده سرشناس کشورمان. او این قصه را در سال۱۳۵۳ خلق کرد، داستان پسر نوجوانی که همراه با «بیبی» پیر زن مهربان، زندگی میکند. همین قصهها، جایزه مخصوص «کتاب برگزیده سال۱۳۶۴» را نصیب وی ساخت. آقای مرادیکرمانی تا همین الان این گزارش را میخوانید همچنان مشغول نوشتن است و فضای داستانهایش هم مملو از نوستالژی است برای کسانی که اهل خواندن هستند. شاید در میان نویسندگان ایرانی مرادی کرمانی جزو استثناهایی باشد که همچنان در مشرب نویسندگی خودش مانده و کار را ادامه میدهد. آثار او به زبانهای آلمانی، اسپرانتو، انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، هلندی، عربی، ارمنی و هندی ترجمه شدهاست. اما نخستین اثری که از او به زبان انگلیسی ترجمه شده بود داستان «سماور» از «قصههای مجید» بود که برای یونیسف فرستاده شد. استفاده از ضربالمثلها و آداب و رسوم عامه، کاربرد واژگان محاورهای و آمیختگی نظم و نثر، از دیگر ویژگیهای آثار هوشنگ مرادیکرمانی هستند. بسیاری از آثار مرادیکرمانی توسط فیلمسازان ایرانی تبدیل به فیلم و سریال شده است.