سرویس جهان حلقه وصل - ماه دسامبر میلادی برای مردم سوریه یادآور خاطرات تلخ و دردناک از رویدادهایی است که در تمام سالهای جنگ داخلی کمتر میتوان نظیر آنها را پیدا کرد. روایتی از مقاومت سربازان تحت محاصره توسط تروریستها که تا آخرین گلوله در برابر دشمن مقاومت کرده و تن به تسلیم و فرار ندادند. نیمه دوم دسامبر میلادی یادآور شهادت دردناک مدافعین سوری در دو پایگاه افسانهای ارتش سوریه در دوران سخت نبرد است. "بیمارستان الکندی حلب" و "پادگانهای وادی الضیف و حامدیه" در ادلب.
به بهانه نزدیک شدن به سالگرد این دو واقعه قصد داریم به معرفی مشهورترین پایگاههای تحت محاصره ارتش سوریه و مقاومت بینظیر مدافعین این پایگاهها بپردازیم.
جنایت بزرگ تروریستها در بیمارستان الکندی
در روز ۲۰ دسامبر ۲۰۱۳ میلادی تروریستهای گروه جیش المهاجرین و الانصار به رهبری فرمانده مشهور خود سیف الله الشیشانی حمله نهایی به بیمارستان الکندی در شمال حلب را با ارسال تعداد زیادی خودروی انتحاری به محوطه بیمارستان آغاز کردند. به مدت بیش از ۱۳ ماه مدافعین این مقر که کمتر از ۱۰۰ نفر بودند در شرایط محاصره کامل و در وضعیتی که در ۲ هفته پایانی نبرد غذایی برای خوردن نداشتند از ساختمان بیمارستان دفاع کرده بودند. در طول این مدت مدافعین بیش از ۱۰۰ موج حمله گروههای مختلف تروریستی را دفع کرده بودند. سرانجام با انفجار یک خودروی انتحاری و فرو ریختن ساختمان اصلی بیمارستان عمده نیروهای مدافع به شهادت رسیده و ۱۳ نفر به اسارت گرفته شدند که به شکل وحشیانهای در محل اعدام میدانی شدند.
زندان مرکزی شهر حلب
محاصره زندان حلب تقریبا همزمان با بیمارستان الکندی آغاز شد اما بر خلاف بیمارستان، مدافعین زندان به فرماندهی سرتیپ نظال عبدالله توانستند چند ماه دیگر نیز دوام آورده و مانع از سقوط زندان شوند تا اینکه نیروهای ارتش سوریه به فرماندهی سهیل حسن پس از دو سال محاصره این زندان مشهور را شکسته و مانع از قتل عام مدافعین شوند.
نکته جالب در مورد این زندان این بود که بسیاری از زندانیان حاضر در مقر نیز در با موافقت فرمانده سوری اسلحه به دست گرفته و در دفاع از زندان مشارکت کردند که تعدادی از آنها و دهها نفر از نظامیان ارتش سوریه در ۲ سال مقاومت جانانه در این محل به شهادت رسیدند. در طی حملات نیروهای سهیل حسن در اطراف زندان حلب، سیف الله الشیشانی فرمانده تروریستها در حمله به بیمارستان الکندی به هلاکت رسید.
سقوط پادگانهای استراتژیک وادی الضیف و حامدیه
۵ سال پیش در روز ۱۳ دسامبر ۲۰۱۴ عملیات نهایی مشترک تروریستها شامل جبهه النصره ، احرارالشام، جندالاقصی و ... برای تصرف پادگانهای وادی الضیف و حامدیه به عنوان آخرین مناطق تحت سیطره ارتش سوریه در اطراف شهر راهبردی معرة النعمان، پس از گذشت ماهها از محاصره این مناطق آغاز شد. لازم به ذکر است که وادی الضیف و حامدیه پیش از شروع جنگ در واقع محلی برای انبارهای سوخت بودند که در طول وقایع جنگ داخلی تبدیل به دو مقر نظامی بزرگ برای ارتش سوریه شدند. این عملیات به دلایل مختلف نقطه عطفی در تاریخ جنگ سوریه بود . پس از مدت ها که تروریستها در شمال سوریه در لاک دفاعی بودند و عملیات تهاجمی بزرگی انجام نشده بود، این عملیات از حیث نیروهای به کار رفته (بیش از ۵ هزار نفر )، تک گسترده زرهی توسط گروه احرار الشام که بیش از ۵۰ تانک به میدان آورده بود و اتاق عملیات مشترک بین دو گروه اصلی جبهة النصره و احرارالشام، در نوع خود کم نظیر بود .
این عملیات مقدمه ای بر ایجاد تشکیلات موسوم به جیش الفتح بود که ۴ ماه بعد از اتحاد ۷ گروه بزرگ مسلح در شمال سوریه شامل احرارالشام، النصره، جندالاقصی، اجنادالشام، لواء الحق،جیش السنة و فیلق الشام تشکیل شد که نتیجه آن تصرف سراسر استان ادلب و بیرون رفتن نیروهای ارتش از این استان به جز دو شهرک فوعه و کفریا بود.
با هجوم گسترده تروریستها، نیروهای ارتش سوریه مستقر در دو پایگاه مورد نظر که ماه ها در شرایط محاصره مقاومت کرده بودند، این بار ناچار به عقب نشینی به سمت جنوب و منطقه معر حطاط زدند. نیروهای ارتش سوریه حاضر در این منطقه از لشکر ۴ زرهی ، لشکر ۱۱ پیاده و تعدادی از نیروهای ویژه بودند که طبق اعلام رسمی ارتش ۱۳۴۵ نفر نیرو به هنگام آغاز عملیات مخالفین در این مناطق حضور داشتند که از این تعداد ۵۶ نفر کشته و ۱۸ نفر مفقود اعلام شدند و مابقی نیروها پس از سقوط این منطقه شبانه و یا از طریق کوره راه ها به شهرک مورک رسیدند.
جالب اینکه روند عقب نشینی نیروهای ارتش که با ریسک بالا و از میان مناطق تحت تسلط معارضین انجام شد تا چند روز ادامه داشت و برخی سربازان ارتش سوریه حتی تا چند روز پس از سقوط پایگاهشان موفق شدند خود را به نیروهای حاضر در شهرک مورک در استان حماه برسانند.
پایگاه هوایی ابوظهور
شاید اگر از هر فردی که وقایع سوریه را دنبال کرده است در مورد رشادت و فداکاری یک فرمانده سوری در شرایط محاصره سوال شود بدون لحظهای تردید نام عصام زهرالدین فرمانده شهید سوری در محاصره ۳ ساله شهر دیرالزور را به زبان بیاورد.
اما در این میان افرادی بودند که نام و خاطره آنها کمتر در اذهان مخاطب باقی مانده است. سرهنگ احسان الزهوری فرمانده نیروهای حاضر در پایگاه هوایی ابوظهور در شرق ادلب مشهورترین این افراد است.
شهریور سال ۱۳۹۴ (سپتامبر۲۰۱۵)، چند هفته پیش از ورود نیروی هوایی روسیه به صحنه جنگ سوریه، تروریستهای جیش الفتح به رهبری میدانی نیروهای جبهه النصره سابق، با استفاده از فرصت گرد و غبار شدید و عدم حضور نیروی هوایی سوریه، دست به حمله همه جانبه به فرودگاه تحت محاصره ابوظهور زدند که با وجود سقوط های دومینو وار مراکز مهم ارتش سوریه در استان ادلب در سال ۲۰۱۵، همچنان مقاومت کرده بود.
حدود ۲۱۳ نفر از نیروهای ارتش به فرماندهی سرهنگ احسان الزهوری در پایگاه ابوظهور حضور داشتند که چند موج حمله ترویستها را در هفته ها و ماه های قبل از آن دفع کرده بودند، اما اینبار با عدم پشتیبانی هوایی به سبب گرد و غبار و تغییر تاکتیک و حجم گسترده نیروهای مهاجم، امیدی برای دفع حملات وجود نداشت.
سرهنگ الزهوری و حدود ۸۰ نفر از نیروهایش با فداکاری بی نظیر تصمیم به مقاومت در برابر موج اصلی حمله گرفتند تا سایر نیروها فرصت عقب نشینی و فرار از محاصره از طریق بیابان های اطراف پایگاه به سمت جنوب حلب یا شرق حماه را داشته باشند. از مجموع نیروهای مدافع حدود ۵۶ نفر زنده اسیر شده و مابقی نیروها در درگیری ها کشته شدند. همانگونه که در تصویر مشاهده می کنید اسرا در یک صف طولانی بر روی باند پروازی پایگاه ابوظهور به خط شده و با شلیک به سر از فاصله نزدیک اعدام میدانی شدند.
سرهنگ الزهوری بدون شک از شجاعترین فرماندهان ارتش سوریه در راه دفاع از وطن بود که جان خود را برای نجات نیروهای تحت امرش فدا کرد.
۲ سال و ۵ ماه پس از این واقعه، با تصرف پایگاه هوایی ابوظهور توسط ارتش سوریه، محل دفن این سربازان در یک گور دسته جمعی کشف شد.
سخن پایانی
در ۴ سال گذشته ارتش سوریه با تغییر روند میدانی نبرد در عمده عملیاتها در سراسر کشور پیروز شده و به ندرت روزهای سخت را تجربه کرده است. اما در سالهای قبل از آن همواره رسانهها و افرادی که آگاهی کافی از وضعیت نبرد نداشتند نظامیان سوری را متهم به فرار، عقب نشینی و ترس میکردند.
در اکثر موارد دستور عقب نشینی مستقیما از مراتب بالای فرماندهی و به منظور جلوگیری از تلفات انسانی صادر میشد زیرا ارتش از نظر نیروی رزمی در مضیقه بود و در حقیقت فرماندهی ارتش سوریه و محور مقاومت معتقد بودند که از دست دادن یک شهر و روستا در آینده قابل جبران است اما تحلیل قوای انسانی ارتش در آینده نزدیک قابل جبران و جایگزینی نخواهد بود. با این وجود هر گاه نیروهای سوری در شرایط محاصره توسط تروریستها قرار داشتند رشادت و مقاومت ستودنی از خود نشان دادند.
اگر تروریستها همواره به مقاومت نیروهای خود در شهرهای داریا ، حلب و حمص میبالیدند، ملت و ارتش سوریه و جبهه مقاومت نیز قطعا با ِیادآوری مقاومت افسانهای فرزندان خود در دیرالزور، فوعه ، نبل و زهرا و مواردی که در بالا به آنها اشاره شد میتوانند آنها رو به عنوان مایه افتخار خود به آیندگان معرفی کنند.