به گزارش حلقه وصل، تاریخچه انیمیشن را از خود سینما قدیمیتر میدانند، اما چیزی که ما امروز با این عنوان میشناسیم، عمری تقریبا صدساله دارد. در اوایل دهه 20 میلادی، صنعت پویانمایی آمریکا با افراد تاثیرگذاری چون والتدیزنی و ماکس فلیشر که در استودیوهای خود سریالهای پویانمایی تولید میکردند، مسیر استقلال سینمای پویانمایی را از سینمای رئال هموار کردند. البته این انیمیشنها ابتدا به صورت فیلمهای لایی فیلم سینمایی و پرکننده اوقات نمایش، جای خود را در سالنهای سینما باز کردند. به مرور آثاری به مجموعههای انیمیشنها اضافه شدند که راهشان را از این شیوه نمایش جدا کردند. مهمترین این آثار، سریالهایی با عنوان «فلیکس گربه»، «بیرون از دوات»، «آلیس در سرزمین عجایب» و «کمدیهای آلیس» و همچنین مجموعه «اسوالد خرگوش خوششانس» بودند. از تحولات مهم آن سالها، خلق معروفترین شخصیت پویانمایی تاریخ یعنی «میکی ماوس» بود و البته با آغاز فرآیند صداگذاری در سینما، این صنعت سرعت بیشتری گرفت. شــاید بتوان گفت اولین جریان جدی به وجود آمدن صنعت مســتقل پویانمایی، ســاخت نخســتین فیلم ســینمایی بلند پویانمایــی به نام «ســفید برفی و هفت کوتوله» در سال 1937 باشــد که بهســرعت شــهرت بینالمللی پیدا کرد و برای کمپانی دیزنی، سود کلانی به همراه آورد و در اکران سال 1938 حدود 2/4 میلیون دلار در ایالات متحده آمریکا و کانادا فروش رفت.
کارتونهای والتدیزنی؛ رویایی، اشرافی، شاد و فردگرا
انیمیشنهای والتدیزنی جذابیتهای شاد، رویایی و احساسبرانگیزی دارند. دیزنی یکی از مکاتب مهم انیمیشن در دنیاست، اما مکتبهای شاخص دیگری از جمله «زاگرب» در یوگسلاوی یا «مانگا» در ژاپن رقبای قابل توجهی برای آن بهحساب میآیند. در کارهای والتدیزنی، طرحها همه دایرهوار و پر از قوس هستند. بهعبارتی تا حد امکان در طراحی صحنه و شخصیتها سعی شده که نقشها گوشهدار نباشند؛ درست برعکس مکتب زاگرب. یک تست روانشناسی هست که جلوی افراد چهار طرح دایره، مربع، مثلث و مستطیل را قرار میدهند و از او میخواهند با این شکلها نقاشی بکشد. کسانی که از دایره بیشتر در نقاشیشان استفاده کردهاند، افرادی احساسی بهحساب میآیند و تاکید والتدیزنی روی دایره، از جهت برانگیختن احساس و رویاست. رنگهای شاد، خصوصیت دیگر کارهای والتدیزنی هستند. تیم برتون در ابتدای کارش از والتدیزنی اخراج شده بود چون فضاهای تاریک به سبک اکسپرسیونیستی را میپسندید. «عروس مردگان» نمونهای از این کارهاست که بهرغم قرار گرفتن طراحی مدور آن در سبک والتدیزنی، به لحاظ رنگ و نور با آن تضاد داشت. در کارهای دیزنی رنگها با هم مرزهایشان را میسازند و خطی بین آنها به چشم نمیخورد. این دقیقا برخلاف مکتب مانگا و انیمیشنهای ژاپنی است که خطوط بهطور مشخص به چشم میآیند. در دیزنی حرکت مهمتر از نقاشی است. یعنی طراحی حرکتها و طرز کش و قوس آمدن آبجکتها اهمیت اصلی را دارند. درحالیکه فریمبهفریم انیمیشنهای بعضی مکاتب دیگر، در مقایسه با کارهای دیزنی، به تابلوهای حرفهای نقاشی شباهت دارند. در دیزنی مرگ وجود ندارد و کاراکترها هیچوقت نمیمیرند. چشم و معصومیت آن عنصر مهم دیگری در کارهای دیزنی است. حتی شرورهای دیزنی هم چشمانی ابله دارند که به عبارتی شرارت آنها را از حالت خصمانه به حالتی طبیعی کاهش میدهد و بهطور کل حجم بدی و تلخی دنیا را میکاهد. دیزنی سلطان فردگرایی، نهتنها در انیمیشن، بلکه در تمام سینمای دنیاست. مصرف کنترل شده محصولات دیزنی ممکن است اراده و اعتمادبهنفس مخاطب را بالا ببرد. اما غرقشدن در این دنیا، او را تنها و خودخواه بار خواهد آورد. خصوصیات دیگر دیزنی اشرافیت و کاخسازی در ذهن مخاطبان، بهخصوص کودکان است. اگرچه کمپانی والتدیزنی در تمام دنیا شبکه پخش گستردهای دارد و به غیر از انیمیشن، فیلمهای سینمایی هم تولید میکند، اما در تلویزیون پیشروی دیزنی توسط دولتهای مختلف کنترل شده است. بهعبارتی بهدلیل اهمیت تربیت کودکان، دولتها فیلترهای هوشمندی در برابر محصولات کودک قرار دادهاند که بسیاری از کارهای دیزنی از آنها عبور نمیکنند. به همین دلیل اگر والتدیزنی در سطح جهانی سلطان پردههای سینما باشد، در جعبه جادو چنین جایگاهی ندارد؛ هرچند انیمیشن آمریکا به هرحال در تلویزیونهای تمام دنیا هم کارهای پر مخاطبی داشته و «میکی ماوس» یا «تام و جری» نمونههای شاخص آن هستند.
کودکان امروز ایران چه میبینند
برای کودکان ایرانی دهه 90 کدام شخصیت کارتونی جذاب است. براساس یک نظرسنجی، شخصیتهای کارتونی محبوب بین کودکان ایرانی به ترتیب عبارتند از: 1. فروزن 2. مرد عنکبوتی 3. باب اسفنجی 4. شرک 5.پرنسسهای دیزنی 6. دیو و دلبر 7. تام و جری 8. بنتن 9. پاندای کونگفوکار 10. سیندرلا. البته بخشی از این محبوبیتها وام گرفته از فضایی فرهنگی است که کودکان ایرانی در آن آموزش دیدهاند و همچنین تاثیر و جذابیت هر کدام از کارتونهایی که کمپانیهای انیمیشنسازی آمریکایی در سالهای اخیر خلق کردهاند.چنانکه دیده میشود، هر 10 شخصیتی که در این فهرست نامشان آمده، کاراکترهای والتدیزنی هستند؛ درحالیکه در دهههای 60 و 70 شمسی چنین نبود.واقعیتی که عموما به آن توجه نمیشود این است که نه دیزنی قویتر از قبل شده و نه انیمیشنهای دیگر کشورهای دنیا از دهه 60 و 70شمسی ضعیفتر شدهاند. این ما هستیم که تغییر کردهایم و بدون هیچ کنترلی روی تربیت کودکانمان، اجازه تسخیر بازار داخلی به دست کمپانی دیزنی را دادیم. باید اعتراف کرد تمام این شخصیتهای دهگانه از طریق بازار غیررسمی کپیها و دانلودها برای کودکان ایرانی جذاب شدهاند که این نشان از انفعال محض در مدیران فرهنگی و آموزشی ایران طی سالهای اخیر دارد.
انیمیشنهای ژاپنی، همچنان در اوج
مکتب انیمیشن ژاپن معمولاً به عنوان انیمه یا مانگا شناخته میشود. ریشه این نوع طراحی به دهه 50 میلادی و ورود کمیک استریپهای آمریکایی به ژاپن برمیگردد. اما ژاپنیها سبک طراحی آن کتابها را بدون کمترین تحریف جلوی دوربین آوردند در حالی که خود آمریکاییها هنگام سینمایی کردن کتابهای مصور، تغییرات بیشتری در طراحی آنها می دادند. کمکم ژاپن دارای سبک بهخصوصی در انیمیشن شد که تمام جهان را تحت تاثیر قرار داد و این کشور را در کنار یوگسلاوی سابق، رقیب اصلی انیمیشن آمریکا کرد. انیمهها یا همان مانگاهای ژاپنی هنوز این جایگاه را حفظ کردهاند و بخش عمدهای از بازار جهانی در دست آنهاست. اما ایران طی دو دهه اخیر جزو معدود کشورهای قرار گرفته که حتی از خود آمریکا هم بیشتر مصرفکننده انیمیشنهای آمریکایی است و کارهای ژاپنی و به طور کل آثار سایر کشورهای دنیا را تعداد بسیار کمی از کودکان ایرانی دیدهاند. انیمیشنهای ژاپنی غیر از ویژگیهای سبکیشان خصوصیات محتوایی ویژهای هم دارند. ژاپنیها بهترین و مهمترین رمانهای تاریخ ادبیات جهان را به صورت کارتون در میآورند که این باعث آشنایی کودکان با چنین آثاری میشود. به علاوه، شخصیتهای کارتونهای ژاپنی روحیه جمعی بهتری دارند و این ویژگی، آثار ژاپنی را در مقایسه با فردگرایی مفرط کارهای والتدیزنی متمایز میکند.