به یارو گفتند خبر داری داداشت قرص اِکس میخوره؟ پرسید؛ اکس دیگه چیه؟! گفتند، وقتی میخورند احساس میکنند رفتهاند به فضا!
اول که میگفتند آمریکا کنار برجام است! بعد که آمریکا از برجام خارج شد، تیتر زدند اروپا کنار برجام است! حالا کار به جایی رسیده که ژاپن را کنار برجام معرفی میکنند؟!
خُب معلومه! چون پابرهنهها کفش ندارند، ریگی هم در کفش ندارند که به مدعیان اصلاحات رای بدهند!
از یارو چندتا سؤال علمی پرسیدند، در جواب گفت؛ علم و ادب و هنر به ما چه؟ قربون خوراک کلهپاچه!
بهرام که دانشآموز کلاس سوم دبستان بود به ناظم مدرسه زنگ زد و گفت؛ آقای ناظم، بهرام مریض است و امروز نمیتواند به مدرسه بیاید! ناظم پرسید؛ شما؟ و دانشآموز گفت؛ آقا اجازه! من بابام هستم!
یارو کنار خرابه میخواست روی یک نیمکت بنشیند، مگسها از روی نیمکت بلند شدند، گفت؛ بفرمائید بشینید، من هم اومدم بشینم!
یارو افتاده بود توی چاه و ناله میکرد، بهش گفتند به جای ناله و گلایه باید خیلی هم خوشحال باشی که ته چاه سوراخ نبوده!
آمریکا و آلسعود حیوونکی را بگو که بدجوری سنگ روی یخ شدهاند.
یارو به دکتر گفت؛ آقای دکتر نمیدونم چرا هیچکس به من اهمیت نمیده و منو تحویل نمیگیره؟! دکتر به منشی گفت؛ مریض بعدی!
یارو به یکی تلفن کرده بود، طرف بهش گفت بدجوری لهجه داری متوجه حرفت نمیشوم. یارو گفت؛ خُب قطع کن دوباره میگیرم!
یارو میخواست گردو بشکنه، گردو را زیر پایش گذاشت و با سنگ محکم روی سرش کوبید!
از طرف پرسیدند؛ پنج هشت تا، چند میشه؟ گفت؛ میخوای بخری یا میخوای بفروشی؟!
مردک باز هم دروغ و دَونگ بافته. چون اصلاً معلوم نیست ابوبکر بغدادی کشته شده یا نه؟ و اگر هم کشته شده باشه مشخص نیست چطوری کشته شده؟!
بلا نسبت و دور از جون خر، آمریکا عجب خرهایی را استخدام کرده و به کار گرفته است! قایق توپدار وسط خیابانهای تهران چه میکند؟!
دایهای برای بچه لالایی میگفت که بخوابد، بعد از مدتی لالایی گفتن، بچه به او گفت؛ لطفاً صداتو ببُر و دهنت رو ببند، بذار یک چرت بخوابم!
یارو رفته بود جلوی قفس میمونها ادا در میآورد! یکی از میمونها بهش گفت؛ به جای این ادا و اطوارها بگو چطوری فرار کردی که ما هم فرار کنیم!
یارو که خیلی شکمو بود، خواب دید داره درازترین ماکارونی دنیا رو میخوره، از خواب که پرید، دید نصف کش شلوارش رو خورده!
یارو میگفت؛ رفیق من مثل سگ با وفا، مثل روباه مکار، مثل شیر قوی و مثل عقاب تیز بین است! رفیقش گفت؛ پس یک روز قرار بگذار بریم باغ وحش ببینیمش!
از شخصی پرسیدند؛ شیرینترین غذایی که در عمرت خوردهای چی بوده؟ گفت؛ پیاز ترشی!