«دهلیز انتظار» داستان تنهایی و رهایی یک فرمانده خسته و زخمی است که این فرمانده بعد از یک روز نبرد در ساحل عراق با اصرار برادر خود صمد که زخمی شده بود مجبور به بازگشت شده و به ناچار داخل یک کشتی در فاصلهای نزدیک به ساحل دشمن پنهان شود.