وضعيت حجاب زنان و دختران را که در شهر ميبيند، خونش به جوش ميآيد، با خودش ميگويد بايد کاري کرد. به دفتر موسسه که ميرسد، سريع بچهها را جمع ميکند. همه مينشينند و موضوع را طرح ميکند. هر کسي حرفي ميزند و نظري دارد. غالبا صحبت به بيان خاطرات تلخ و تصاوير زنندهاي که در خيابان مشاهده شده است، ميگذرد.