سرویس تلنگر- مهدی نوروزی: سالزبری که به خاطر نزدیکیاش به یادمان باستانی استونهج یکی از مقاصد توریستی جنوب غرب بریتانیاست، از ۲۲ ماه می تا ۶ ماه ژوئن میزبان جشنواره بینالمللی سالزبری است.
این جشنواره که از سال ۱۹۷۳ تا امروز بهعنوان یکی از مهمترین رودیدادهای فرهنگی بریتانیا بیش از یک میلیون بازدیدکننده را به خود جذب کرده، شامل برنامههای متنوعی مثل نمایش، رقص، موسیقی، سینما و ادبیات میشود.
BBC با اشاره به برگزاری این جشنواره در گزارشی تفصیلی به این رویکرد پرداخت و گفت: «امسال، تمرکز جغرافیایی جشنواره بر ایران است و شامل برنامههای نمایش فیلم و اجرای موسیقی میشود».
در این گزارش به برنامههای این برنامه اشاره شده و آمده است: «در بخش موسیقی قرار است استاد ایرانیساز هارپسیکورد، ماهان اصفهانی، مجموعهای از آثار باخ را در کلیسای تاریخی سن مارتین اجرا کند.
مر کرباسی، خوانندهای اسرائیلی که از پدری ایرانی متولد شده کنسرتی خواهد داشت که موسیقیاش تلفیقی از موسیقی ایرانی، مراکشی، اسپانیایی و آوازهای سنتی یهودی است».
این جشنواره بیشتر شبیه به یک جنگ شادی و منطبق با فرهنگ انگلستان و همراه با برنامههای رقص و آواز است، بیبیسی در این خصوص میگوید: «بالاخره در کنار کنسرتِ چهرههای مشهوری مثل الویس کاستلو و ارکستر فیلارمونیک لندن، برنامههای خودمانیتری مثل اجرای مهسا و مرجان وحدت از آوازهای عاشقانه ایرانی نیز گنجانده شده است».
رسانه دولتی انگلیس در این رابطه و با توجه به اینکه تمرکز اصلی این فستیوال بر سینمای ایران است، با مسئول بخش سینمایی فستیوال، پاتریک بلیس، گفتوگویی انجام داده است.
اولین پرسش که خبرنگار بیبیسی از پاتریک بلیس، سؤال کرد این بود که چرا ایران؟
مسئول بخش سینمای این جشنواره در پاسخ به این سؤال گفت: «ما در سال دوم از یک برنامه چهار ساله قرار داریم که مدیر جشنواره، توبی اسمیت، طراحی کرده است. ایده توبی این است که چون ما نزدیک استونهج هستیم از مسیر نور خورشید در اینجا الهام بگیریم و هر بار به سراغ فرهنگ یک منطقه خاص برویم. پارسال همهچیز حول کشورهای اسکاندویناوی شکل گرفته بود: سرزمین آفتاب نیمهشب و نورهای شمالی».
وی افزود: «امسال تم اصلی طلوع آفتاب در شرق است و فیلمهایی از هر کشوری در خاورمیانه میتوانست انتخاب مناسبی برای جشنواره باشد. اما بین این کشورها انتخاب من ایران بود چون مجموعهای گسترده و غنی از آثار سینمایی دارد که میخواستم با مخاطبمان قسمت کنم. در کنار ایران ترکیه را هم معرفی کردیم چون این کشور دروازه بین اروپا و خاورمیانه است و به علاوه تنها کشور دیگری از منطقه است که در سینمای ملیاش کارگردانان برجسته تازهای مثل نوری بیلگه جیلان و رها اردام ظهور کردهاند».
به گزارش BBC، در برنامه جشنواره، آثار مشهور سینمای بعد از انقلاب ایران (طعم گیلاس، گبه، بادکنک سفید) در کنار آثار تازهتر و کمتر شناخته شدهتری مثل آفتاب، مهتاب، زمین نمایش داده میشوند. پاتریک بلیس معیارهای انتخاب را چنین برمیشمارد: «همیشه سعی میکنم آثار کلاسیک این سینماها را که مردم دربارهاش شنیدهاند اما هیچوقت روی پرده بزرگ ندیدهاند در کنار شاهکارهای مورد غفلت قرار گرفته و چند عنوان تازه که نمایش افتتاحیهشان در بریتانیا باشد در برنامه بگنجانم».
وقتی کانال چهارم تلویزیون بریتانیا چهارده فیلم ایرانی را نمایش داد، این آغازِ توجه جدی به سینمای ایران بود
پاتریک بلیس انتخاب فیلم از ایران را مشکل ارزیابی کرد و گفت: «انتخاب فیلم از ایران مثل حرکت در یکی از آن فیلمهای کانونی است که بچهها در آن در راهی زیگزاگ گام برمیدارند، راهی که پر از موانع و بنبست است و شما هیچوقت به آنجایی که قصد رسیدن به آن داشتهاید نمیرسید. به جایش با غافلگیریهای بسیار به جای دیگری میرسید که آن هم خالی از لطف نیست».
این سینماگر بریتانیایی در گفتوگوی خود با رسانه دولتی کشورش، توجه به سینمای ایران در بریتانیا را از دهۀ ۱۹۹۰ عنوان کرد و بیان داشت: «وقتی کانال چهارم تلویزیون بریتانیا چهارده فیلم ایرانی از گاو تا آثار تازهتری مثل گبه را نمایش داد. این آغازِ توجه جدی به سینمای ایران بود که با برگزاری مرور بر آثار سینمای ایران در انستیتوی فیلم بریتانیا به اوج رسید».
وی افزود: «با وجود این، حضور سینمای ایران در بریتانیا هرگز سیری پیوسته و متداوم نبوده است: احساس من این است که بیشتر تماشاگران بریتانیایی – من جمله خود من – فقط سطح بیرونی پدیدهای پیچیده مثل سینمای ایران را دیده و دریافتهایم و دلیل اصلی این مسأله عدم دسترسی به این فیلمها روی دیویدی و همینطور عدم نمایششان در سینماهای خارج از لندن است».
آن بخشی از سینمای ایران که با شخصیتهای کودک ساخته شده در این جشنواره غایب نیست. پاتریک بلیس به بی بیسی دربارۀ علاقه جشنوارههای بینالمللی به این بخش از سینمای ایران میگوید: « سینمای ایران راه متمایزی برای نمایش دنیای بزرگسالان از چشم بچههای پیدا کرده که در نوع خودش بینظیر است. این سینما بیننده بزرگسال را دعوت میکند تا از دریچه چشم کودکان به دنیای خودشان نگاه کنند، زاویه دیدی که در آن بزرگسالان دست و پا گم کرده، غیرقابل درک و سردرگم به نظر میرسند، اما در عین حال این دنیا ردی از اعجاز دارد. کارگردانان ایرانی با استفاده از بچهها بعضی از هیجانانگیزترین تعلیقهای تاریخ سینما را خلق کردهاند. لحظاتی در بادکنک سفید یا بچههای آسمان وجود دارد که به اندازه هر فیلمی از هیچکاک تعلیق دارد».
مسأله سانسور و حقوق بشر، تولید فیلم در ایران و جاهای دیگر دشوار میکند
این سینماگر انگلیسی خاطر نشان کرد: «بیشتر آثار نمایش داده شده در برنامه، برندگان جوایز متعدد سینمایی هستند. بالطبع از یک جشنواره نمیشود انتظار داشت که به جای آثار مشهور، آثار مهجور سینمای یک کشور را نمایش دهد».
خبرنگار BBC که شیطنت رسانهای از خصلتهای جدایی ناپذیر رسانهاش است، از پاتریک بلیس، به عنوان مسئول انتخاب فیلمهای جشنواره، دربارۀ تئوری رایج سیاسی بودن جوایز سینمای ایران پرسید: «معمولاً خیلی دشوار است که آثار سینمایی را از شرایطی که در آن تولید شدهاند کاملاً جدا کرد. مسأله سانسور و حقوق بشر، تولید فیلم در ایران و جاهای دیگر دشوار میکند و منتقدان در نقدهایش و هیأت داروان یک جشنواره در اتاق داوری این مسائل را نادیده نمیگیرند».
این فیلمساز انگلیسی به منظور توجیه انتخاب آثار ضعیف سینمایی توسط جشنوارههای خارجی میگوید: «مثلاً غیرممکن است که بتوان از این یک فیلم نیست جعفر پناهی لذت برد، بدون این که شرایط ساخته شدنش را دانست. وقتی کسی این شرایط را بداند فیلم یک دفعه به دستاوردی فراموش نشدنی تبدیل میشود».
مسئول بخش سینمایی جشنواره سالزبری به بخش مثلهای فارسی اشاره کرد و افزود: «از بین بخشهای مختلف، عنوان یکی از روزهای سینمایی جشنواره مثلهای فارسی است؛ سال گذشته من سه فیلم را در یک روز و تحت عنوان سینمای نوآر نوردیک گنجاندم. این برنامه خیلی موفق بود، بنابراین امسال تصمیم به تکرار ایده سه فیلم با یک بلیت گرفتم که متناسب با برنامه ایران اسمش را «مثلهای فارسی» گذاشتم».
وی در ادامه گفت: «در این برنامه فیلم آفتاب، مهتاب، زمین ساخته علی قویتن را نمایش میدهیم که جنبه اخلاقی و معنوی روشنی دارد. وقتی داشتم این فیلم را برای همکارانم تعریف میکردم متوجه شدم که ناخودآگاه از کلمۀ «مثل» استفاده کردم و بعد متوجه شدم که این نوع از روایت در سینمای جهان خیلی رایج است. این جا بود که گبه را هم به عنوان فیلمی که پیامی سیاسی را در دل داستانی پر از رنگ و سرزندگی پنهان کرده انتخاب کردم. و بالاخره طعم گیلاس را به عنوان فیلم سوم انتخاب کردم که سادگی یک داستان انجیلی را دارد، اما با پایانش همه را غافلگیر میکند و خیلی مشتاقم که بعد از نمایش فیلم این پایان را با تماشاگران به بحث بگذارم».
گبه، فیلمی است به نویسندگی و کارگردانی محسن مخملباف که در سال ۱۳۷۴ تولید شده است و فیلم داستان عاشقانهای دختری از ایل قشقایی است. و علی قویتن درخصوص فیلمش میگوید: «آفتاب، مهتاب، زمین سفری به دل انسانهای صادق و آرام بود، مدت کوتاهی در میان آنها زندگی کردم و به معنای واقعی آموختم، این فیلم آموختههای من است و فکر میکنم دیدن آن مانند تماشای یک تابلوی نقاشی خالی از لطف و تأثیر نیست برای ما آدمهایی که امروزه خودمونو درگیر مال و ثروتاندوزی و دنیای آهنی کردهایم».
امسال در جشنواره سالزبری تأکید ویژهای بر سینمای محسن مخملباف گذاشته شده است
گزارشگر بیبیسی در ادامه گزارش خود به استناد تعداد انگشتشمار فیلمهای ساخته شده توسط کارگردانان ایرانی در خارج از کشور گفت: «مهاجرت فیلمسازان ایرانی امر تازهای نیست و از سالهای پیش از انقلاب شروع شده. اما تفاوت مهم مهاجرتهای این سالها در این است که کارگردان رخت سفر بسته در محیط تازه نیز به فعالیت ادامه میدهند. بنابراین مهاجرت نه به معنای پایان زندگی حرفهای، بلکه به معنای آغاز دوباره آن است. جشنوارههای بینالمللی در این سالها از کارگردانان مهاجر ایرانی غافل نشدهاند. امسال در جشنواره سالزبری تأکید ویژهای بر سینمای محسن مخملباف گذاشته شده است و علاوه بر مستند بابا فیلم دارد، ساختۀ حسن صلحجو، فیلمهای گبه و نون و گلدون نمایش داده خواهند شد».
گفتنی است مخملباف در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۶ در جشنواره فیلم کن اعلام کرد «اگر من یا اعضای خانوادهام کشته شویم، کار حکومت ایران است.»
محسن مخملباف به دلیل تظاهرات فتنهگران در تاسوعا و عاشورای ۱۳۸۸ در نامهای سرگشاده به مقام معظم رهبری و حکومت ایران توهین کرد و علیه نظام اتهاماتی را مطرح کرد.
در ادامه این گزارش بیان شده است: «اما همچون همیشه، محدودیت دسترسی به سینمای ایران انتخابی آزاد را دشوار میکند. پاتریک بلیس این عدم دسترسی را هم در دسترس نبودن شخصی که بشود با او مذاکره کرد و اجازه نمایش فیلم را گرفت میداند و هم در دسترس نبودن نسخههای قابل نمایش از فیلم».
در انتهای گزارش آمده است: «ما در عصر دیجیتالیم، با وجود این، هنوز بسیاری از فیلمهای ایرانی دیجیتال نشدهاند و حتی در بعضی موارد یک نسخه دیویدی با کیفیت قابل قبول از آنها وجود ندارد. خیلی از آنها پخشکنندهای در بریتانیا ندارند و در این حالت باید با پخشکنندههای بینالمللی مذاکره شود که خیلی مطلوب نیست و دشواریهای خودش را دارد.
با وجود این دشواریها، سینمای ایران به حضور خود در جشنوارههای بینالمللی ادامه میدهد. حتی میتوان تغییر تازهای را در گزینش فیلمها دید که محدوده وسیعتری از گرایشهای سینمایی و سیاسی در ایران امروز را شامل میشود که هم به اصطلاح فیلمسازان خودی را دربرمیگیرد و هم غیرخودیهای مستقل را».