سرویس معرفی: حضرت حجت ابن الحسن(عج) یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است. امام زمان(عج) در سحرگاه نیمه شعبان 255 ق در سامرّا چشم به جهان گشود و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال 260 ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند.
آخرین امام شیعیان، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی(عج) نیز در حالی که جاسوسان و مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند، در سحرگاه روز جمعه نیمه شعبان قدم به جهان هستی گذاشتند.پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام هر کدام در سخنان خود به اوصاف امام مهدی(عج) اشاره کرده اند.
حضرت امام رضا علیه السلام در توصیف ویژگی های چهره و سجایای اخلاقی و ویژگی های برجسته آن حضرت می فرمایند: «قائم آل محمد(عج) هاله هایی از نور چهره زیبای او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابی دارد. از نظر ویژگی های جسمی شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) است. نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد، ولی از سیمای جوانی برخوردار است؛ تا آن جا که هر بیننده ای او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند. از دیگر نشانه های او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسیار طولانی هرگز نشان پیری در چهره او دیده نخواهد شد».
دوران زندگی امام زمان(عج) به چهار دوره تقسیم می شود:
1 ـ از تولد تا غیبت: حضرت مهدی(عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام مهدی(عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.
2 ـ غیبت صغری: پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال 329 ق ادامه پیدا کرد. در این دوره حضرت مهدی(عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.
3 ـ دوره غیبت کبری: این دوران از سال 329 ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.
4 ـ دوره حکومت: پس از ظهور، امام زمان(عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.
به مناسبت میلاد با سعادت امام زمان ارواحنا له الفداه پایگاه خبری تحلیلی حلقه وصل بسته فرهنگی شامل شعر، کلیپ مداحی، معرفی و دانلود کتاب و همچنین برنامه هیئات مذهبی تهران را تقدیم مخاطبان عزیز می کند.
اشعار آئینی
تو که از یاد بردی در قفس شوق رهایی را
چه می خوانی کجائید ای شهیدان خدایی را
به کوی عافیت سردرگمی بیهوده می گردی
نمی یابی بلاجویان دشت کربلایی را
به جان عاشقان معشوق مظلوم است باور کن
مبدل کن به عشقی بی ریا عاشق نمایی را
ز پا افتادم و کاری ز دستم بر نمی آید
که خوبان می خرند از اهل دل بی دست و پایی را
چنان شمعی که شد نقش مزارش اشک تنهایی
به آتش می کشم تا صبح تو عصر (شام) جدایی را
تو می آیی و می گویند پیر می فروش آمد
به دست میگساران می دهی فرمانروائی را
تو می آیی و می بینم شهیدان بازمی گردند
وَ آوینی روایت می کند فتح نهایی را
تو می آیی و مردم با نگاهت اُنس می گیرند
خدا آن روز معنا می کند مردم گرایی را
حاج سعید حدادیان
××××
به شیوه ی غزل اما سپید می آید
صدای جوشش شعری جدید می آید
چه آتشی غم تو باز زیرسر دارد
که باغ شعرٍ تر از آن پدید می آید
دوباره سبز شده خاک سرزمین دلم
مگر زخطّه ی چشمت شهید می آید؟
نفس نفس به امید تو عمر می گذرد
امید می رود آری ، امید می آید
برای درد دل تو مفید نیست کسی
وگرنه نامه برای مفید می آید
مردّدم که تو با عید می رسی از راه
و یا به یُمن قدوم تو عید می آید
کلیدداری کعبه نشانه ی حق نیست
کسی است حق که در آن بی کلید می آید
و حاجیان همه یک روز صبح می گویند:
چقدر بر تن کعبه سفید می آید
حسن بیاتانی
××××
ای پاسخ گرامی امن یجیب ها
تعجیل کن به خاطر ما ناشکیب ها
چشم جهان به چشمه دستان سبز توست
جاری شو از ورای فراز و نشیب ها
تکلیف انتقام شهیدان به دوش کیست؟
خون مسیح مانده به روی صلیب ها!
برخیز و بزم شب زدگان را به هم بزن
ای آشنا به ندبه و اشک غریب ها
تعجیل کن به خاطر صدها هزار چشم
ای پاسخ گرامی امن یجیب ها
نغمه مستشار نظامی
××××
زلفت اگر نبود نسيم سحر نبود
گمراه مي شديم نگاهت اگر نبود
مهر شما به داد تمناي ما رسيد
ورنه پل صراط چنين بي خطر نبود
تعداد بي نظيري تان روي اين زمين
از چهارده نفر به خدا بيشتر نبود
پيراهن،اشتياق نسيمانه اي نداشت
تا چشم هاي حضرت يعقوب ، تر نبود
بي تو چه گويمت؟ كه در اين خاك ،سرزمين
صدها درخت بود وليكن ثمر نبود
اي آخرين بهار چرا دير كرده اي ؟
اي مرد با وقار چرا دير كرده اي ؟
اين جشن ها براي تو تشكيل مي شود
اين اشك ها براي تو تنزيل مي شود
وقتي براي آمدنت گريه مي كنيم
چشمان ما به آينه تبديل مي شود
بوي خزان گرفته ي پاييز مي دهد
سالي كه بي نگاه تو تحويل مي شود
ايمان ما كه اكثرا از ريشه ناقص است
با مقدم ظهور تو تكميل مي شود
تقويم را ورق بزن و انتخاب كن
اين جمعه ها براي تو تعطيل مي شود
اي آخرين بهار چرا دير كرده اي ؟!
اي مرد با وقار چرا دير كرده اي ؟!
اي آخرين توسل خورشيد بام ها
اي نام تو ادامه ي نام امام ها
مي خواستم بخوانمت، اما نمي شود
لكنت گرفته اند زبان كلام ها
ما آن سلام اول ادعيه ي توايم
چشم انتظار صبح جواب سلام ها
حالا چگونه دست توسل نياوريم
وقتي گدا به چشم تو دارد مقام ها
از جانماز رو به خداي بهشتي ات
عطري بياوريد براي مشام ها
اي آخرين بهار چرا دير كرده اي ؟!
اي مرد با وقار چرا دير كرده اي ؟!
اي التماس و خواهش بالا، دوازده !
ظهر اذان عقربه ي ما، دوازده!
من حقم است هشت گرفتم چرا كه من
يك جمله هم نساخته ام با دوازده
با چند نمره باشد اگر رد نمي شوم ؟
يك ،دو ،سه،هفت،هشت،نه آقا دوازده
بي تو تمام اهل قيامت رفوزه اند
اي نمره ي قبولي دنيا، دوازده !
ثانيه هاي كند،توسل مي آورند
يا صاحب الزمان خدا!يا دوازده
حالا كه ساعت تو و چشم خدا يكي است
آقا چقدر مانده زمان تا دوازده !
امروز اگر نشد ولي يك روز مي شود
ساعت به وقت شرعي زهرا، دوازده
اي آخرين بهار چرا دير كرده اي ؟!
اي مرد با وقار چرا دير كرده اي؟
هر شب كنار پنجره هاي وصال تو
حرف تو بود و آمدني كه قرار بود
آن روزها كه بوي تو در سال مي وزيد
پاييز هم براي درختان بهار بود !
حتي نگاه كردن خورشيد جمعه هم
نذر ظهور دولت چشم نگار بود
جمعيتي به ناله ي ما گريه مي شدند
از بس كه آه ندبه ي ما گريه دار بود
اي آخرين بهار چرا دير كرده اي ؟!
اي مرد باوقار چرا دير كرده اي؟!
دارد دوباره ميوه ي ما كال مي شود
پرواز ما بدون پر و بال مي شود
در آسمان و در شب شعر خدا هنوز
قافيه هاي چشم تو دنبال مي شود
يعني تو آمدي و همه گرم ديدنت
وقتي كنار پنجره جنجال مي شود
روز ظهور تو كه دقايق،ستاره اي است
روشن ترين ِ خاطره ي سال مي شود
بيش از تمام بال و پر يا كريم ها
دست كبود فاطمه خوشحال مي شود
اي آخرين بهار چرا دير كرده اي ؟!
اي مرد با وقار چرا دير كرده اي؟!
علی اکبر لطیفیان
****
دنیای با حضور تو دنیای دیگری است
روز طلوع سبز تو فردای دیگری است
بوی بهشت می وزد از کوچه باغ ها
خاک زمین بهاری گل های دیگری است
گل های مریم از گل نرگس معطرند
عیسی اسیر نام مسیحای دیگری است
دیگر زمان از این همه تکرار خسته است
تاریخ بیقرار قضایای دیگری است
فردای بی تو باز شبی از سیاهی است
فردای با تو روز به معنای دیگری است
با هر غروب جمعه دلم زار می زند
چشم انتظار جمعه ی زیبای دیگری است
سید محمدجواد شرافت
****
وقتی تو از سفر برسی عید میشود
دنیا دوباره صاحب خورشید میشود
چشمان روشنت که طلوعي دوباره کرد
دلها پر از تجلّی توحید میشود
با اهتزاز پرچم سرخت در آسمان
پیمان عشق و عاطفه تجدید میشود
از چشم خیس گریه کنان شهید عشق
با بوسه ای به راه تو تمجید میشود
یک عمر نوکریِ در خانۀ حسین
با یک نگاه لطف تو تایید میشود
آقا طواف مرقد خاکی مادرت
وقتی که چشم های تو تابید، میشود
این جمعه ها عزای مرا جار میزنند
برگرد با رسیدن تو عید میشود
یوسف رحیمی
****
از تو يک عمر شنيديم و نديديم تو را
به وصالت نـرسيديم و نديديم تو را
روزي مـا فـقـرا شـربـت وصل تو نبـود
زهر هجر تو چشيديم و نديديم تو را
شايد ايام کهن سالي ما جلوه کني!
در جواني که دويديم و نديديم تو را
چه قدَر چلّه نشستيم و عزادار شديم
چه قدَر شمع خريديم و نديديم تو را
گاهي اندازه ي يک پرده فقط فاصله بود
پرده را نيز کشيديم و نديديم تو را
سعي کرديم كه شبي خواب ببينيم تورا
سحر از خواب پريديم و نديديم تو را
مدتي در پي تو رند و نظر باز شديم
همه را غير تو ديديم و نديديم تو را
فکر کرديم که مشکل سر دلبستگي است
از همه جز تو بريديم و نديديم تو را
لااقل کاش دم خيمه ي تو جان بدهيم
تا بگوييم: رسيديم و نديديم تورا
کاظم بهمنی
****
هميشه رهسپرم سوي جاده ي خورشيد
منم مسافر پاي پياده ي خورشيد
چه فرق مي كند از پشت ابر هم باشد
به طالبش برسد استفاده ي خورشيد
منم كه كاسه به دستم منم كه ظلماتم
دو جرعه نور دهيدم ز باده ي خورشيد
اگرچه دورم از آقاي خود ولي از او
جدا نگشتنيم چون بُراده ي خورشيد
شناسنامه ي من صبح اول ايجاد
چنين نوشته منم بنده زاده ي خورشيد
سلام ميدهم از عمق اين دلِ تاريك
به آخرين پسر خانواده ي خورشيد
تويي تو معني يا نور و عمق يا قدوس
بگو كه حضرت خورشيد كِي رسم پابوس؟
كبوتران خدا مژده ي سحر دادند
تمام از شب ميلاد تو خبر دادند
كلاغ هاي دِهِ ما به يمن آمدنت
چو بلبلان همه آواز عشق سر دادند
بهار حُسن خداوند با رسيدن تو
به شاخه شاخه ي اين شعر برگ و بر دادند
درخت ها همه هنگامه ي قدم زدنت
ز شوق ديدن تو دست با تبر دادند
عروس باغچه ي ياس ، مادرت نرگس
چه كرده بود به او اين چنين ثمر دادند
هزار شكر خدا را كه باز هم امروز
به خانواده ي زهراي ما پسر دادند
نفس بريده صدا مي زنيم در همه حال
به دادمان برس اي ميم و حا و ميم و دال
هزار بار هم افتد اگر به رخسارت
به چشم كس نَبُوَد باز تاب ديدارت
به شوق گرمي دستانت آمدم خورشيد
بيا و راه بده ذره را به دربارت
به سايه سار بهشت خدا چه حاجتمان
بس است بر سرمان سايه سار ديوارت
هزار يوسف مصري كلاف حُسن به كف
نشسته اند به صف در ميان بازارت
به شيوه ي پدرانت چه مي شود بينم
كنار سفره ي ما باز كردي افطارت
برو سفر به سلامت كه هر كجا هستي
امام آخر دنيا خدا نگهدارت
به جسم مرده ي دنيا دوباره جان آيد
زمان آمدنش باز هم جوان آيد
روايت است كه در روزگار آمدنت
زمين تمام شود بي قرار آمدنت
روايت است كه بالاترين عبادت خلق
در اين زمانه بُوَد انتظار آمدنت
روايت است ز اصحاب خوب شيطان است
كسي كه كار ندارد به كار آمدنت
روايت است كه با ذوالفقار مي آيي
چه با شكوه بُوَد اقتدار آمدنت
روايت است قيامي كه سيدش يمنيست
خبر دهد چو نسيم از بهار آمدنش
مقام رهبري آن سيد خراساني است
نشانه ي دگر روزگار آمدنت
نشانه هاي ظهورت هنوز كامل نيست
دلي كه منتظرت نيست گِل بُوَد دل نيست
محسن عرب خالقی
کلیپ های مداحی و مولودی
نماهنگی زیبا با شعر خوانی مجید تال برای امام زمان (عج)
حاج محمود کریمی (تو میای و همه دنیا با صفا میشه)
شعر خوانی صابر خراسانی برای امام زمان (عج)
شعر کمتر شنیده شده از مرحوم حاج غلامرضا آقاسی برای امام زمان(عج)
مولودی زیبای سید مجید بنی فاطمه در مدح امام زمان (عج)