به گزارش حلقه وصل: دومین فیلم بلند سینمایی بهروز شعیبی، کارگردان و بازیگر جوان سینمای ایران با عنوان «سیانور» چند روزی است که روی پرده سینماهای کشور نقش بسته و مخاطبین قابلتوجهی نیز جذب کرده است. سیانور فیلمی است در ژانر سیاسی با تم عاشقانه، که قصهی آن در اواسط دهه ٥٠ میگذرد و درباره مؤسسین سازمان مجاهدین خلق است.
در این فیلم بازیگرانی ازجمله حامد کمیلی، مهدی هاشمی، هانیه توسلی، پدرام شریفی، بابک حمیدیان، بهنوش طباطبایی، رضا مولایی، فرزین صابونی، فریدون محرابی، سارا توکلی، وحید حبیبیان، وحید رونقی و آتیلا پسیانی به ایفای نقش پرداختهاند که تهیهکنندگی آن را نیز محمود رضوی برعهده دارد.
«سیانور» نامش یادآور قرصی است که چریکهای پیش از انقلاب وقتی در آستانه دستگیری توسط نیروهای شاه قرار میگرفتند میبلعیدند تا مبادا نتوانند شکنجهها را تحمل کنند و مجبور به افشای اطلاعات محرمانه شوند و و در این فیلم هم مربوط است به برخی چریکهای مجاهدین از قرص سیانور استفاده می شود. داستان این فیلم مربوط است به زمانی که سازمان مجاهدین خلق تصمیم به تغییر ایدئولوژیک از تفکر اسلامی و دینی به ایدئولوژی مارکسیستی میگیرد و افرادی همچون مجید شریف واقفی و مرتضی صمدیه لباف که از اعضای اصلی و هستهی مرکزی این سازمان بودند به خاطر پایبندی به اعتقادات مذهبی و تقیُد دینی از این سازمان جداشده و سازمان تصمیم به ترور این اشخاص میگیرد که درنهایت مجید شریف واقفی به قتل میرسد و جسدش سوزانده شده و در اطراف تهران دفن میشود، مرتضی صمدی لباف هم که از ترور جان سالم به دربرده اما بهشدت زخمی است به بیمارستانی میرود که ساواک او را در بیمارستان دستگیر میکند و بعدازاینکه توسط وحید افراخته از اعضای سازمان مجاهدین هویتش مشخص میشود اعدام میشود.
حتی اگر نام مجید شریف واقفی را نشنیده باشیم، نام دانشگاه صنعتی شریف را شنیدهایم. این دانشگاه در سالهای پیش از انقلاب به دانشگاه آریامهر مشهور بود و بعد از انقلاب به پاسداشت مبارزات مجید شریف واقفی به دانشگاه شریف تغییر نام داد. پرداختن به شخصیت شریف واقفی (که یکی از دانشگاههای مطرح کشور به نام وی نام گزاری شده) و مطرح کردن این چهره در سینما از ویژگیهای جذاب «سیانور» است که بسیاری از مخاطبین را برای شناخت و آشنایی با این شخصیت به سینما میکشاند.
سیانور فیلمی است تاریخی با تم سیاسی- جنایی که درمیان آثار سینمایی ایران تعداد معدودی فیلم با این موضوعات ساختهشده است که بهصورت دقیق پارهای از تاریخ معاصر ایران را به تصویر بکشد.
بهروز شعیبی کارگردان و بازیگر سیانور توانسته است به خوبی و مطابق واقعیت تهران دهه ۵۰ را در فیلم بسازد و برای اینکه تصاویر نیز به واقعیت نزدیکتر باشد از نگاتیو ۳۵ میلیمتری استفاده کرده که در نوع خود جالب و کمنظیر است.
در جشنواره فجر گذشته، فیلم دیگری نیز با همین تم و موضوع به نام «امکان مینا» ساخته شد اما ازلحاظ ساخت و محتوا در حدی نیست که بتواند با سیانور رقابت کند، چراکه «امکان مینا» ازلحاظ ساخت و محتوا داری ضعفهای فراوانی است که در اینجا مجال پرداختن به آن نیست، پیشتر مسعود فراستی از منتقدین مطرح کشور نیز در مقایسه «سیانور» و «امکان مینا» گفته بود: «سیانور از فیلم مشابهش «امکان مینا» خیلی سرتر است. اساساً از فیلم «امکان مینا» کیلومترها پیشتر است و طراحی صحنه آنهم خوب است»
یکی از نکات مثبت فیلم باورپذیری بیشتر افراد ساواک در ذهن مخاطب است، در نشستی که برای این فیلم در جشنواره فجر برگزارشده بود رسول صدر عاملی یکی دیگر از منتقدین سینمایی دراینباره گفته است: «اولین بار باورپذیری نقش یک مأمور ساواک را در فیلم «نقطهضعف» ساخته مرحوم محمدرضا اعلامی دیدم و امشب دومین باری بود که این باورپذیری را در «سیانور» دریافت کردم؛ آن هم توسط تیمی که آن سالها را درک نکردند.» که این موضوع یکی دیگر از نکات ممتاز فیلم سیانور محسوب میشود.
سیانور به خاطر ساخت و محتوای کمنظیر خود و بازی بازیگران شناختهشده سینما و همچنین کشش خاصی که دارد نه تنها مخاطب را خسته نمیکند بلکه تماشایش لذت خاصی به مخاطب میدهد.
اما در کنار این نکات مثبت برخی نقدها نیز بر این فیلم وارد هستند که شاید از دید عوامل فیلم مغفول مانده باشد، یکی از این نکات پیشفرض سازندگان فیلم است، یعنی این فیلم با این پیشفرض ساختهشده که مخاطبین با اشخاص، چهرهها و اوضاعواحوال و جریانهای آن فیلم آشنا هستند و بر همین مبنا در فیلم المانهایی برای آشنایی بیننده با افرادی مانند مجید شریف واقفی، مرتضی صمدیه لباف، تقی شهرام و... وجود ندارد.
همچنین شناختی درست و کلی از وضعیت مجاهدین و ارتباط آنها با دیگر گروههای مبارز به مخاطب نمیدهد که این مقوله باعث سردرگمی بعضی از مخاطبین میشود، بخصوص آنهایی که با تاریخ معاصر و این شخصت های آشنایی ندارند یا آشنایی اندکی دارند.
برخی از شخصیتها در فیلم باشخصیت واقعیشان تفاوتهای زیادی دارند، مثلاً تقی شهرام آنطور که گفته میشود علاوه بر اینکه بسیار اهل مطالعه بوده شخصیتی بسیار جدی و خشن داشته که از جلّادهای تهران محسوب میشده اما در این فیلم نقشی که برای وی در نظر گرفتهشده یک شخصیت کودن و طنزگونه است.
نقش مهدی هاشمی هم بهعنوان یکی از اعضای مهم ساواک خوب جا نیفتاده و شاید اگر شعیبی در انتخاب بازیگر دقت بیشتری به خرج میداد این کاراکتر باورپذیری بیشتری از یک ساواکی در ذهن مخاطب ایجاد میکرد.
سیانور نتوانسته ارتباط عمیق بین شخصیتهای فیلم را به خوبی نشان دهد و روابط بین کاراکترهای فیلم عموماً سطحی و بیروح است که این نکته یک ضعف برای فیلم محسوب میشود.
در پایان باید گفت سیانور با توجه به همهی نکات قوت و ضعفی که در آن وجود دارد بهعنوان یکی از بهترین فیلم جشنواره فجر گذشته بود که ازلحاظ موضوع و کیفیت ساخت در نوع خود و در تاریخ سینمای ایران کمنظیر است هرچند از در هیچیک جشنوارهها نامزد بهترین فیلم هم شناخته نشد، اما غالب مخاطبین از تماشای آن لذت میبرند و نگارنده پیشنهاد میکند حتماً این فیلم زیبا و جذاب را به نظاره بنشینید.